تاریخنگار

پایگاه داده های تاریخی و کتابشناسی

تاریخنگار

پایگاه داده های تاریخی و کتابشناسی

تاریخنگار

آرمان وبگاه تاریخنگار ، پیشکش داده های سودبخش در زمینه تاریخ و فرهنگ است و تلاش دارد تا راهنمای کوچکی برای دانش پژوهان پرسشگر و کوشا باشد. ایدون چنین باد.
نشانی پست الکترونیکی تاریخنگار در قسمت «تماس با من» درج است

طبقه بندی موضوعی

۸ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

معانی نامهای ماه های تقویم میلادی

1- ژانویه ( از خدای آغازین به نام ژانوس)

2- فوریه ( از خدای بخشایشگر به نام فبرائوس)

3- مارس ( از خدای کارزار به نام مارس)

4- آوریل ( از خدای جوانه ها به نام آپریلوس)

5- می ( از خدای افزونی به نام مایا )

6- ژوئن ( از الهه بالیدن به نام ژونو )

7- ژولای ( از نام ژولیوس سزار ،  قیصر روم)

8- اگوست ( از نام آگوستوس ، قیصر روم)

9- سپتامبر ( از کلمه لاتین Septa به معنی هفت)

10- اکتبر( از کلمه لاتینOcta  به معنی هشت)

11- نوامبر ( از کلمه لاتین Nova به معنی نُه )

12- دسامبر( از کلمه لاتین Deca به معنی ده )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۵ ، ۰۸:۲۲
تاریخنگار


 اسکندر مقدونی پس از آنکه به تخت جمشید راه یافت ، گنجهای هنگفت زر و سیم سلاطین هخامنشی را به یغما برد . او پنجهزار قنطار زر بالای تخت شاه را ربود و زیرپایی شاه و تاک زرین به دست وی افتاد. سربازان اسکندر هم ، مانند سردار خود ، به غارت سکنۀ تخت جمشید مشغول شدند . سپاهیان مردم را بیرحمانه می کشتند ، زنها را به بردگی می بردند ، و سپس سردار فاتح به بزرگترین تباهکاری تاریخی خود دست زد و اعلام کرد که تصمیم دارد ساختمان تخت جمشید را ، به کینه توزی ویرانی آتن ، خراب سازد . گرچه گفته شده که پارمنیون به سکندر سفارش کرد که چنین نکند و یا مدعی شده اند که گناه بر گردن زنی به نام « تائیس » دلبر سر کردۀ سپاه بطلمیوس بود که مقدونیان را به این عمل شنیع تحریض کرد، اما واقعیت آن است که اسکندر می توانست مانع از حریق شود و یا کتابهای خزائن تخت جمشید را به غارت نبرد! .

در هر حال، کمی نگذشت که برای جبران مافات، کشورگشای جوان و خام طبع مقدونی، زیر نفوذ سنن شرقی در آمد و شکوه پارسی را در پیش گرفت و  حتی به خیال یکی کردن مردمان و فرهنگ پارسی و یونانی افتاد . لیکن مشرق زمین ، کشورگشای خشمگین و بی تجربه را مسخره کرد و به او فهماند که شرق با غرب یکی نمی شود. حتی سربازان ساکندر با او طریق نامهربانی و عدم موافقت در پیش گرفتند و حاضر نبودند به ادامه لشکرکشی تا شرق دورتر پیش تازند. در ابتدا، فاتح جوان با نطقی هیجان انگیز ، آنها را از این کار بازداشت و به سمت مرکز ایران پیش تاخت. اما مشکلات عدیده موانع راهش را فزونتر ساخت و وی را خسته و رنجور به بازگشت راغب نمود. سردارنش به او فهماندند که برای مقاصد و کارهای انسانی باید حدی تصور نمود . از لشکریانی که از یونان حرکت نموده اند قلیلی باقی مانده اند اگر اسکندر می خواهد تمام عالم را مسخر سازد اول باید به یونان مراجعت کند و فتوحات خود را در آنجا نمایش دهد و مجدداً لشکری برای این کار تجهیز کند . فرزند فیلیپ از شنیدن این حقایق تلخ در خشم شد و شماری از همرزمان قدیم خود را کشت ، و به امید این که لشکریان از مخالفت منصرف شوند تا سه روز عزلت اختیار نمود . ولی بالاخره اثری از پشیمانی آنها ظاهر نگردید و در نتیجه مغلوب متابعان خود گردید و فرمان مراجعت صادر نمود .

شکست اسکندر در انجام نقشه جهانگشایی و متحد کردن دولت کوچک خود با امپراتوری هخامنشی، نشان داد که او پادشاهی خردمند و عادل نیست. و همان طور که ایرانیان می خواندنش، مردی گجستک و نابخرد است . فرجام ناگوار اسکندر ، با ناکامی او برای دیدن میهن خویش و مرگ زودهنگام در میانه راه بر اثر هرزگی و فساد تکمیل شد و آن چه برای او میراث ماند، تبلیغات فریبنده اروپائیان بود که می خواستند عظمتی فراتر از شان وی برایش تدارک ببینند. در حالی که برای فاتحی چون کوروش هخامنشی که جهانگشایی خردورز و متسامح بود، چنین تبلیغی نشد و حتی گروهی اسکندرپرست نخواستند ذوالقرنین را کورش بدانند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۵ ، ۰۴:۲۱
تاریخنگار

شاید تا چند سال پیش کمتر کسی فکر می کرد که مردم ایران این قدر به استفاده از شبکه مجازی ارتباطات اجتماعی روی آورند و از نرم افزارهای رسانه ائی استقبال گسترده ای بکنند. اما در کمال ناباوری ، این اتفاق افتاد و مردم ما رو کردند به خریدن گوشی های هوشمند و نصب نرم افزار وایبر و لاین و واتس اپ و تلگرام و.. و این یکی آخر سخت مقبول افتاد . شاید به این دلیل که امکانات وسیعتری داشت و صدا و تصویر و متن را به سهولت و سرعت انتقال می داد.

اما نکته جالب توجه این بود که مردم چنان به این برنامه دیجیتال ارتباطی وابستگی یافتند که برای هر اتفاق و پدیده ای از ابزار آن بهره گرفتند و به سرعت پیوند فکری با یکدیگر ایجاد کردند. نه تنها اخبار روز که حتی یک عکس ، سوژه ای شد تا فضای مجازی دستخوش سوژه سازی و شایعه پراکنی و همگرائی شود. نمونه اش سوء استفاده از تصویر یک فرد مشهور در کنار محتضری معروف و سپس ساختن دهها تصویر تخیلی و ساختگی از آن شخص در فضای مجازی. بدون آن که به عواقب این اقدام غیراخلاقی بیاندیشند و یا گمان ببرند فریفته سناریوی ناجوانمردانه ای شده اند که قصد تخریب افراد را دارد!

در این عرصه گاه نکات جالبی نیز اتفاق می افتد که باعث تحیر و شگفتی خردمندان می شود. این که اخباری شیوع می یابد که گرچه در نظر اول نوظهور و باورپذیر است ، اما با کمی تامل و درنگ ، بطلان آن هویدا خواهد شد. به خصوص اگر حافظه بلند مدت خوانندگان قوی باشد. مثل اشاعه این خبر که داروی سرطان کشف شده و تنها باید به مردی مراجعه کرد که با خوردن یک نوع گیاه خودروی بیابانی در کردستان، شفا یافته است. در حالی که کوتاه مدتی بعد، خبری دست به دست می گردد  که سرطان یک بیماری نیست و تنها ناشی از کمبود نوعی ویتامین می باشد. لذا سرطان را استعمارگران و شرکتهای داروئی ابداع کرده اند تا مردمان را بفریبند!

در هر صورت، این روزها فضای مجازی تبدیل شده است به عرصه ارائه شایعات و سوژه های متنوع اما بی محتوا و هدفمند. یا از سوی جماعتی بیکار و مستعد، تصاویر و فیلمهای برساخته و تفننی روی آنتن این رسانه همه گیر می رود یا اخبار و رخدادهای روز دستمایه شوخ طبعی و گاه هزل پردازی عده ای می شود که همانند بسیاری از استفاده کنندگان از تلگرام، به دنبال پر کردن اوقات فراغت و گشت زدن در فضای مجازی هستند. بدون آن که به جنبه های کاربردی و ارزنده این ارتباط دهنده الکترونیکی توجه بیشتری داشته باشند.

تردید نیست که باید روان شناسان و تحلیلگران تحولات اجتماعی و فرهنگی به چرائی این استقبال گسترده به شبکه رسانه ای همراه بپردازند و دلسوزان جامعه راهکارهای صحیح برای جهت دهی به این سوادآموزی دیجیتالی را ارائه کند. پیش از آن که آسیب های اجتماعی و هنجارشکنی های فرهنگی از بابت تلگرام بازی ما ایرانی ها بیش از اندازه گسترش یابد و باعث تخریب ارزشها و مبانی فرهنگی ایران کنونی گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۵ ، ۰۷:۵۸
تاریخنگار

دکتر غلامرضا سلیم روز چهارشنبه  دوم آذر ماه سال 1300 خورشیدی در خانواده ائی متوسط در شهر مشهد دیده به جهان گشود. پدرش حاج علی اکبر آهنگر و مادرش زنی مومنه و هر دو از اهالی کاشان بودند. غلامرضا به عنوان بزرگترین فرزند ذکور خانواده ، عاشق درس و مکتب بود و این امر باعث شد تا پس از گذراندن دوره های اولیه تحصیل ، به عشق معلمی وارد دانشسرای مشهد شود و پس از اتمام دوره ، در سال 1319 وارد آموزش و پرورش گردد و در مدارس فریمان به تدریس بپردازد. او با بهره گیری از محضر برخی از فضلای مشهد، در آزمون ششم ادبی- معادل با دوره کارشناسی- پذیرفته شد و در سال 1325 همزمان در دانشکده حقوق دانشگاه تهران و نیز رشته تاریخ و جغرافیای دانشکده ادبیات ثبت نام کرد. وی با پشتکار فراوان ، توانست رضایت مسئولین را جلب کرده و علیرغم تدریس در مدارس شبانه تهران، با درجه ممتاز از رشته تاریخ و جغرافیا و نیز رشته تعاون فارغ التحصیل شود. کمی بعد، غلامرضا که مشتاق تدریس بود به اهواز منتقل شد و ریاست اداره فرهنگ یا همان آموزش و پرورش اهواز را برعهده گرفت. در عین حال، وی چنان به ادامه تحصیل در مدارج بالاتر راغب بود که علیرغم مخالفت مسئولین اداری و کارشکنی تعدادی افراد ، در سال 1336 برای ورود به مقطع دکتری تاریخ و جغرافیا به دانشگاه تهران وارد شد.  در 1340 و همزمان با تدریس پاره وقت در دانشکده ادبیات مشهد و نیز دانشکده های افسری و پلیس در تهران ، موفق شد تا از رساله دکتری خود با عنوان حقوق عمومی اسلام در زمان خلفای راشدین زیر نظر سعید نفیسی دفاع نماید و نام خود را به عنوان نخستین دکتر تاریخ و جغرافی از دانشگاه تهران ثبت کند . اما در سال 1346 بود که به دلیل شرائط خاص قوانین دانشگاهی به کسب مدرک استادیاری کامیاب شد .

دکتر غلامرضا سلیم در طی دوران 20 ساله استادی دانشگاه از پذیرفتن مسئولیتهای اداری و مهم سر باز زد و فقط در مقطعی کوتاه معاونت دانشکده ادبیات تهران و مشاور ریاست دانشگاه تهران را پذیرفت  تا بتواند مصدر خدماتی شود. در سال 1346 با کوشش وی موسسه آموزش و تحقیقات تعاونی در دانشگاه تهران تاسیس شد و در دهه 1340 و 1350  به تاسیس انجمنهای فرهنگی و سخنرانی های ماهانه در رادیو و تهیه جزوات آموزشی برای موسسات آموزشی و .. موفق شد. ضمناً در کنفرانسهای علمی چون: همایش علمی بیهقی، کنگره بزرگداشت رشید الدین فضل الله و نیز همایشهای سالانه  ایران شناسی و .. شرکت نمود تا این که در سال 1359 دوران تدریس و خدمت او در دانشگاه تهران به پایان رسید؛ اما  به تدریس پاره وقت در دانشکده الهیات تهران ، تربیت معلم ، پیام نور و.. ادامه داد.

تالیفات ارزنده دکتر غلامرضا سلیم متجاوز از 30 مورد می باشد : تاریخ اندیشه اجتماعی در اسلام، فرهنگ دانش اموز، تاریخ تحولات جامعه ایران بعد از اسلام، محمود غزنوی،  طریقت، شریعت و سلطنت، تحریر جدید کلیله و دمنه ، سه جلوه شخصیتی حافظ ، امریکائی که من دیدم ، اصول مدیریت تعاونی ها ،  تاریخ استعمار در ایران و چندین کتاب و مقاله دیگر در زمینه های تاریخی ، ادبی ، اجتماعی ، اقتصادی  و.. که از او بر جای مانده است . دکتر سلیم در  آبان 1389 د رتهران درگذشت.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۵ ، ۱۹:۴۳
تاریخنگار

جوزه روش تحقیق در تاریخ ویراست شماره 6 برای ورودی های 1395


از این لینک آن را دانلود کنید: 


http://s8.picofile.com/file/8273570068/Recording20161105_005.amr.html



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۵ ، ۰۹:۲۴
تاریخنگار


- سیاست اروپا در ایران : محمود افشار یزدی ( اننشارات افشار، 1358)

- روابط خارجی ایران: محمد اهری ( امیرکبیر، 1355)

- ایران و خاور زمین: آن لمبتون، ترجمه ب. م . پیروز (دوران نو، 1361)

- تاریخ سیاسی و دیپلوماسی ایران از گلناباد تا ترکمانچای : علی اکبر بینا (دانشگاه تهران، 1342)

- جنگ قدرتها در ایران: باری روبین، ترجمه محمود مشرفی (آشتیانی، 1363)

- تاریخ سیاست خارجی ایران: کاظم صدر (پروین، 1322)

- تحلیل تاریخی سیاست خارجی ایران: حافظ فرمانفرمائیان ( دانشگاه تهران، 1355)

- تاریخ سیاست خارجی ایران: غلامرضا علی بابائی ( درسا، 1375)

- تاریخ روابط خارجی ایران: عبدالرضا هوشنگ مهدوی (امیرکبیر، 1378)

- تاریخ روابط خارجی ایران از قاجاریه تا سقوط رضاشاه : علیرضا امینی (خط سوم،1382)

- پژوهشی در تاریخ دیپلوماسی ایران : محمّدعلی مهمید (میترا ، 1361)

- تاریخ روابط سیاسی ایران و قدرتهای بزرگ : ایرج ذوقی (پاژنگ ، 1368)

- پژوهشی در تاریخ معاصر ایران، برخورد شرق و غرب :  مریم میراحمدی (آستانقدس ، 1366)

- ایران و جهان : عبدالحسین نوائی (هما ، 79-1376) 3 ج

- روابط ایران با دول خارجه در دوره قاجار : جلیل نائبیان (فردابه ، 1372)

- روس و انگلیس در ایران: فیروز کاظم زاده ؛ ترجمه منوچهر امیری (جیبی،1354)

- تاریخ دیپلوماسی ایران : خانبابا بیانی (چاپ کتاب ، 1318)

- ایران در میان دو سنگ آسیا : فضل الله گرگانی(وزنه ،1356)

- استیلای امپریالیسم بر ایران : لودمیلا کولاگینا؛ ترجمه سیروس ایزدی (علم ، 1359)

- روس و انگلیس در ایران: حسین ناظم ؛ ترجمه فرامرز محمّدپور (مرکز اسناد انقلاب،1380)

- تاریخ روابط خارجی ایران: علی اکبر ولایتی ( وزارت امور خارجه، 1370) 3 جلد

- ایران در برخورد با استعمارگران: تقی نصر (مولفان و مترجمان،1363)

- ایران و سیاست نگاه به شرق: ناصر ثقفی عامری(پژوهشکده مجمع تشخیص، 1378)

و دهها کتاب دیگر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۵ ، ۱۳:۴۳
تاریخنگار

 قراقویونلوها (810-873) و آق قویونلوها  (872-920)

در طی دوران استیلای مغولان بر فلات ایران ، زمینه برای تحرک و جابجائی اقوام و عشایر مختلف و خصوصاً ترکان و ترکمانان فراهم آمده بود. از جمله جماعتی از ترکمانان از محدودۀ خوارزم و شرق دریای خزر به سمت آسیای غربی کوچ کرده و در جنوب آناتولی موسوم به شمال جزیره ساکن شده بودند. هنگامی که دوران زوال امپراتوری ایلخانی با مرگ ابوسعید در 736 ، شروع شد ، این ترکمانها از خلاء قدرت بهره گرفته و شروع به دست اندازی به مناطق پیرامونی خود زدند. از میان این طوایف ، دو عشیره قراقویونلو در شمال دریاچۀ وان و طایفۀ آق قویونلو در ناحیۀ دیاربکر نام آور تر شدند. اما موسم فرمانروائی برای این دو عشیره به نوبت بود . بدین صورت که ترکمانان قراقویونلو نزدیک به نیم قرن زودتر از آق قویونلو به تشکیل سلطنت موفق شدند .

نخستین امیر دودمان قراقوینلو ، قرایوسف بود. فرزند قرامحمد از امرای سلطان احمد جلایری که با استفاده از آشفتگی اوضاع ناشی از یورش تیمور گورکانی به آناتولی، عراق عرب را از دست جلایریان خارج ساخت . اما چندی نگذشت که با واکنش تند تیمور روبرو شد و منهزم شده و به مصر گریخت. چند سال بعد که خبر مرگ تیمور منتشر شد ، قرایوسف به آذربایجان آمد و پس از درهم کوبیدن قوای فرزندان تیمور، در اواخر سال 810 قمری ، در تبریز بر سریر سلطنت تکیه زد.  از این زمان ، پیروزیهای قرایوسف متناوب بود . امیر آق قوینلوها ، سلطان احمد جلایری ، شروانشاه ، پادشاه گرجستان و شماری از امیران محلی را یک بعد از دیگری شکست داد و حیطه فرمانروائی قراقوینلوها را تا مرکز ایران کشانید. اما پیش از مصاف با شاهرخ تیموری جان سپرد و پسرش اسکندر در 823 به جای او بر تخت نشست.

برای تکمیل اقدام پدر، اسکندر ناگزیر بود تا به مواجهه با شاهرخ بشتابد. اما مغلوب شد و منتظر فرصت ماند تا پادشاه تیموری به قلمروی خود یعنی خراسان بازگردد. پس، بلادرنگ آذربایجان را تحت سیطره خود درآورد و در ارمنستان و اران و کردستان نیز، به فتوحاتی نایل آمد . لیکن وقتی قصد پیشروی به مرکز ایران نمود، بار دیگر با قوای شاهرخ تلاقی کرد و شکست خورد . در سال 833 و دهمین سال سلطنت اسکندر، بخت از او روی گردان شد و به توطئه امرای آق قوینلو و برادرش جهانشاه گرفتار گردید .

سومین امیر قراقوینلو یعنی جهانشاه بن قرایوسف ، در اصل در سال 839 و به هنگام لشکرکشی سوم شاهرخ به آذربایجان، به توسط فرزند تیمور به امارت منصوب شده بود. جهان شاه بود که دولت قراقویونلو را به اوج عظمت و وسعت رسانید، پیروزیهای مشعشع وی باعث گردید تا عراق عرب ، عراق عجم ، فارس ، کرمان و حتی هرات مسخر لشکریان وی شود. اما در نهایت، این پادشاه فاتح و در عین حال هنرپرور و خوش ذوق، دچار اختلافات خانگی شد و به خاطر شورش پسرش ، ناچار شد تا از ادامه نبرد در شرق ایران دست بردارد . اندکی بعد نیز ، با فرمانروائی تواناتر به نام اوزون حسن آق قوینلو مواجهه شد و در این مصاف به سال 872 به قتل رسید.

آخرین امیر دودمان سیاه گوسفندان ، فرزند نابخرد جهانشاه به نام حسنعلی بود که به دلیل اسارت طولانی در زندان ، عقل پابرجائی نداشت، لذا خزاین پدری را تلف کرد و بسیاری از امیران و اطرافیانش را کشت و سرانجام نیز، در سال 873 از قوای آق قوینلو شکست خورده و باعث انقراض سلطنت 63 ساله قراقویونلوها شد.

- در ظاهر نخستین مدعی سلطنت در میان ترکمانان آق قوینلو ، قراعثمان بایندری (متوفی 838) مشهور به قرایولوک بود. همان کسی که از بحران ناشی از جنگ قدرت بین جانشینان تیمور در شمال غرب ایران استفاده کرد و به خیل مدعیان قدرت در آذربایجان پیوست. با مرگ قراعثمان به دست قراقوینلوها، اختلافی دامنه دار بین جانشینان او بروز کرد تا سرانجام به برآمدن حسن بیگ نواده قراعثمان منتهی شد. فردی که به عنوان مؤسس واقعی سلطنت آق قویونلو، شناخته می شود . حسن بیگ که به دلیل قامت بلندش به اوزون حسن معروف است، از طریق جلب حمایت امیرتیمور گورکانی موفق شد تا ریاست طایفه را از دست برادر ارشد خود گرفته و موقعیت خاندان آق قوینلو را در منطقه شرق اناتولی تثبیت نماید . سپس با تصرف ارمنستان غربی و درۀ علیای دجله ، بر وسعت قلمروی خویش افزود. لیکن چندی نگذشت که بین دو قدرت برتر منطقه یعنی آق قوینلو و عثمانی مواجهه رخ داد. تصرف منطقه طرابوزان به دست سلطان محمد دوم معروف به فاتح، باعث بروز اختلاف و آغاز یک رشته برخوردهای مرزی بین دو قدرت شد.

از آن سو، اوزون حسن بر آن شد تا انتقام حملات قراقوینلوها و تیموریان را بگیرد. و از بخت بلند، در نبردهایش با جهانشاه قراقوینلو و ابوسعید تیموری کامیاب شده و هر دو پادشاه را از سر راه خویش برداشت. با چنین فتحی، عراق عرب و عجم و فارس و کرمان تا سواحل خلیج فارس ضمیمۀ دولت آق قویونلو شد. اما ضمناً بهانه تقابلی دیگر با عثمانی نیز به دست آمد. تحریکات ونیزیان و اختلافات دوطرف بر سر طرابوزان به نبرد ارزنجان در سال 876 و شکست آق قوینلوها از سلطان عثمانی منجر شد. نبردی که در تضعیف اق قوینلوها و توقف توسعه به سمت غرب آناتولی موثر بود.

با مرگ اوزون حسن در 882  ، نوبت سلطنت به پسرش سلطان خلیل رسید. اما شش ماه بعد یعقوب پسر دیگر اووزن حسن بر علیه برادر تاجدارش قیام کرد و با قتل سلطان خلیل ، بر اورنگ شاهی تکیه زد. هرچند یعقوب  دوازده سال سلطنت نمود، لیکن وی به خوشگذرانی و معاشرت با اهل ادب و شعر وقت می گذراند و لذا چندی نگذشت که در کار دولت آق قوینلو فتور و سستی چهره نمود . به طوری که بر سر جانشینی یعقوب، بین طرفداران جانشینی پسرش بایسنقر و برادرش مسیح جنگ و نزاع درگرفت. سرانجام ، رستم نواده اوزون حسن به سلطنت رسید و درگیر منازعه و قدرت طلبی نوادگان شیخ صفی الدین اردبیلی شد. با شورش احمدبیگ بن اوغورلو محمد ، رستم نیز از صحنه سیاست خارج شد و جایش را به احمدبیگ داد  که مردی عادل و علم دوست بود. با این وجود، تشدید اختلافات خانگی و فقدان شخصیتی نیرومند در بین آق قوینلوها ، اوضاع را برای احمد بیگ نیز نامساعد کرد و او در ربیع الثانی 903 به دست والی یاغی کرمان به قتل رسید و امرای آق قویونلو دچار انشعاب شده ، هر کدام یکی از شاهزادگان را به سلطنت علم کردند و به نزاع با یکدیگر پرداختند.

 در این ایام ، اسماعیل صفوی به خونخواهی پدر و برادر خود قیام کرده و در حدود گیلان و اردبیل یاران بسیار گرد خود جمع آورده بود. در نتیجه، ستاره بخت صفویان به زیان آق قوینلوها در حال برافراشتن بود. دو تن از اخرین امرای سفیدگوسفند به نامهای سلطان مراد پسر یعقوب و الوند پسر یوسف ، هریک برای مدتی تاج شاهی بر سر گذاشتند ، اما نتوانستند در مصاف با شاه اسماعیل و قزلباشان صفوی کاری از پیش ببرند. فلذا حکومت 48 ساله آق قوینلوها نیز در سال 920 به انتها رسید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۵ ، ۱۳:۴۳
تاریخنگار

در خور توضیح برای دوستان گرامی که این وبلاگ را گهگاه مشاهده و مطالعه می کنند

 راستش را بخواهید:

گرفتاری های شغلی و  مزاحمت موجودی خبیث به نام تلگرام مانع از ان است که مطالبم را نو به نو عوض کنم.

 بر خلاف رویه سابق که هر ماه و خصوصا در ایام غیرتعطیل ، مطالبی جهت مطالعه می گذاشتم. 

اکنون شرمنده دوستانی هستم که بر من بدین انگیزه ، خرده می گیرند.

سفری در پیش است 

به زودی باز خواهم گشت و این وبگاه را سر و سامانی خواهم داد.

تا آن زمان : 

بدرود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۳:۵۱
تاریخنگار