تاریخنگار

پایگاه داده های تاریخی و کتابشناسی

تاریخنگار

پایگاه داده های تاریخی و کتابشناسی

تاریخنگار

آرمان وبگاه تاریخنگار ، پیشکش داده های سودبخش در زمینه تاریخ و فرهنگ است و تلاش دارد تا راهنمای کوچکی برای دانش پژوهان پرسشگر و کوشا باشد. ایدون چنین باد.
نشانی پست الکترونیکی تاریخنگار در قسمت «تماس با من» درج است

طبقه بندی موضوعی

۱۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

این متن برای کسانی است که می خواهند در باره مقاله نویسی و روش و اصول آن ، کمی بدانند و بیاندیشند.

البته باید بدانند که  تجربه کردن ، راه حل نهائی است.


http://up.joox.ir/uploads/145984143520861.pdf

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۵۵
تاریخنگار


از آن هنگام که نگارش تاریخ آغاز شد مورخان به نگره ها و روش هایی که با آنها به گذشته می نگرند و به امکانات و محدودیت های دست یابی بر دانشی موثق پیرامون آن اندیشیده اند. از مورخ یونانی توسیدید تا استادان تاریخ عهد روشنگری و رومانتیک مانند ادوارد گیبون و لئوپولد فن رانکه همه به شیوه هایی گوناگون تمایزی بنیادین را میان تاریخ و اسطوره، دانش عینی پیرامون گذشته و بازسازی شاعرانه آن، واقعیت تاریخی و داستان تاریخی حفظ کرده اند. با این همه در یک چهارم پایانی سده بیستم، این تمایز از سوی شماری از نویسندگان و اندیشمندان عمدتا از رشته های ادبیات و زبانشناسی به چالش کشیده شده است. با الهام از نظریه هایی از زبان شناسی فرانسوی که همگی تحت عنوان «پساساختارگرایی» گروه بندی می گردند این نویسندگان استدلال کرده اند که از آنجا که ذهن انسان هر چیزی را به یاری زبان در می یابد، به اعتباری می توان همه چیز را به مثابه متن در نظر گرفت. در واقع هیچ چیز را نمی توان نشان داد که بیرون از متن ها وجود داشته باشد. افزون بر این، زبانی که متن ها با آن  به نگارش درمی آمدند در برگیرنده ی هیچ ارتباط اثبات پذیر و سرراستی با مفاهیم چیزهایی که به آنها ارجاع می دادند نداشتند؛ اشیاء معنای خود را از بستر زبانی پیرامونشان می گرفتند. با این وجود نظام معانی ثابت نبود. بلکه برعکس، این نظام هر گاه که متن خوانده می شد از نو ساخته می شد. بنابراین معنا در یک متن بر دست خواننده ساخته می شد نه نویسنده که غایات و گرایش هایش در نوشتن متن کم وبیش [با  معنای متن] ارتباطی نداشتند.   آنچه که چنین ایده هایی به آن اشاره دارند در واقع برای مطالعه ی تاریخ بسیار بنیانی اند. اگر معنا به دست خواننده در متن گزارده می شود، پس متون تاریخی- منابعی که پژوهش های تاریخی به صورت سنتی به آنها وابسته اند- هیچ معنایی جدا از آنچه که مورخ در آن ها می گذارد ندارد. از این رو مورخین هیچ چیزی را درباره ی گذشته کشف نمی کنند؛ آن ها به سادگی گذشته را می سازند. بنابراین دیدگاه یک مورخ با  دیدگاه دیگری برابر است؛ برای مثال هیچ معیار معتبری برای ارزیابی درستی دو تفسیر تاریخی متضاد از انقلاب فرانسه وجود ندارد. از این رو موضوع و غایت، و در واقع تنها امکان تاریخ به عنوان موضوع مطالعه، بررسی [شخصیت و ذهنیت] مورخان است. در باره ی خود گذشته ما هیچ نمی توانیم بدانیم؛ چرا که گذشته از دست رفته است. این مباحث به گونه ای دامنه دار در گسترش حوزه  تخصصی نظریه تاریخی و تاریخ نگاری موثر از کار درآمده اند. همچنین این مباحث به گونه ای مبهم اما تا حدی قابل تشخیص بر مطالعه ی خود تاریخ نیز اثر گذار بوده اند. برای نمونه در دایره المعارف های کنونی فضایی بیشتر وقف تشریح و توضیح تفسیر های دگرگون شونده و یا رقیب از رویداد های گذشته شده است تا دایره المعارف هایی که نیم سده پیشتر نوشته می شدند، هنگامی که تفسیر های تاریخ به عنوان واقعیات تثبیت شده پرسش ناپذیر و گزاره های [تاریخی] به عنوان دانش تردید ناپذیر تجربی بازنموده می شدند. افزون بر این، این اندیشه ها این باور را در میان مورخان به ویژه در آمریکا برانگیخته است که مفهوم عینیت تاریخی افسانه ای است ساخته بر دست گروه ها یا طبقات مسلط در جامعه به منظور سرکوبی دیگر تفسیر های ممکن از گذشته که بیانگر آمال اقلیت های سرکوب شده هستند. زنان دیدگاهی متفاوت از مردان درباره گذشته خواهند داشت، همچنین آفریقایی- آمریکایی ها از پروتستان های سفید پوست آنگلو ساکسون، هم جنس خواهان زن و مرد از دوستداران جنس مخالف و غیره؛ و بدون آن که اهمیتی داشته باشد که کدام یک از این دیدگاه ها درست است یا غلط، واقعیت آنست که هر کدام از آنها از چشم اندازی که خود [به مسائل] می نگرند درست هستند؛ برای نمونه آفریقایی- آمریکایی ها حقیقت [مورد نظر] خود را درباره گذشته آمریکا دارند همان طورکه پروتستان های انگلوساکسون حقایق خویش را دارند. تنها معیار برای گزینش میان این دیدگاه های گوناگون زیبایی شناختی و به ویژه سیاسی هستند.   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۲۹
تاریخنگار
با درود بر همه سلحشورانی که در لباس ارتش نگهبان این آب و خاکند. آنها حافظ ما و خداوند حافظ ایشان باد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۳۰
تاریخنگار


* در باره نادرشاه افشار(1100 تا 1160 ق) تالیفات متعددی به رشته تحریر درآمده است که برخی از آنها چنین اند، اما هنوز کافی نیستند و جای تحقیقی ژرف و مستند در این زمینه خالی است.

1- زندگی نادرشاه (پسر شمشیر) : نورالله لارودی( مجمع کتاب، 1319)

2- تاریخچه نادرشاه : ولایمیر مینورسکی ، ترجمه رشید یاسمی (معارف، 1313)

3- نادرشاه : لارنس لاکهارت ، ترجمه مشفق همداین( ابن سینا، 1331)

4- نادرنامه : محمدحسن قدوسی (انجمن اثار ملی، 1339)

5-  نادرشاه : سروش تجلی بخش ( ابن سینا، 1346)

6-  نادر سردار شکست ناپذیر ایران : ابوالفضل قاسمی ( یگانه، بی تا)

7- از چوپانی تا سلطانی: علی میرنیا ( اردشیر، 1369)

8- تاریخ نادرشاه : جیمز فریزر ، ترجمه ابوالقاسم ناصرالملک ( بی نا ، 1321)

9- نادرشاه ، عقاب کلات : ناصر نجمی ( گوتنبرگ، 1380)

10- نادر صاحبقران: کلیم الله توحدی (آوای رعنا، 1388)

11- حماسه نادر: علیرضا گشتاسبی (آدنا، 1385)

12- نادر فاتح دهلی : صنعتی زاده کرمانی ( بی نا ، 1335)

13- عقاب کلات : بهرام افراسیابی (سخن، 1370)

14- تاریخ نادرشاه : آندره دو کلوستر، ترجمه محمدباقر امیرخانی (سروش، 1346)

15- شمشیر ایران، نادرشاه : مایکل آکسورثی ، ترجمه محمدحسین آریا (اساطیر، 1388)

* * در باره این تالیفات نظری نمی دهم، چون معتقدم خواننده باید هر کدام را تورق کند و بر اساس معیارهای نقد، گزینش کند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۲۷
تاریخنگار

  در جنوب تهران و در شهر ری ، مجموعه آرامگاهی وسیع اما کمتر شناخته شده ای وجود دارد که در درون آن ، مشاهیر بسیاری در سینه خاک خفته اند. اگر قسمتتان شد و به شهر ری رفتید، از مقابر شخصیتهای برجسته سیاسی و فرهنگی و دینی در این مجموعه دیدن کنید . برای تحریک دانش تاریخی و عبرت تاریخی ، هر دو سودمند است: نامورانی چون:

- محمدعلی فروغی : نخست وزیر متنفذ عصر پهلوی

- حسین فاطمی: وزیر انقلابی امور خارجه دولت مصدق

- نصرت الدوله فیروز : وزیر دادگستری رضاشاه

- سپهدار رشتی : صدراعظم دوره قاجار

- فخر الدوله : دختر مظفرالدین شاه و آورنده تاکسی به ایران

- میرزاده عشقی : شاعر انقلابی اواخر قاجار

- نسیم شمال : شاعر مردمی عصر مشروطه

- یحیی دولت آبادی  : فعال و ادیب عصر مشروطه

- علی اکبر دهخدا  : نویسنده لغتنامه فارسی

- محمود محمود : نویسنده کتابهای تاریخی

- ابوالقاسم انجوی شیرازی : پوینده فرهنگ عامه  

- غلامرضا تختی : ورزشکار محبوب سالهای پیش از انقلاب

- پهلوان اکبر خراسانی : جوانمرد کشتی گیر دربار قاجار

-  میرزا ابوالحسن جلوه : فیلسوف عهد قاجار

- شیخ محمود حلبی: از وعاظ و روحانیون سرشناس

- رحیم موذن زاده اردبیلی : اذان گوی معروف سالهای اخیر

- هنرپیشه های چون: هادی اسلامی، عطالله زاهد ، و...

و دهها تن دیگر از نامداران عرصه های فرهنگی و سیاسی سالهای اخیر. یادشان گرامی.

* البته می توانید بدون مسافرت هم تا حدودی با این مجموعه آشنا شوید . از طریق دیدن: فیلم مستند « آرامستان» اثر شهرام میراب اقدم  از شبکه مستند سیما . 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۲۶
تاریخنگار

یکی از نمادهای تاریخ و فرهنگ ایران زمین ، کاروانسرا است. بنائی که از مشخصه ای چند گانه و پرکاربرد بهره مند بوده است. برای آن نام های متعددی چون: ساباط، کاربات ، منزلگاه، زاویه، رباط و.. وجود دارد که ظاهراً این واژه ها، طیف وسیعی از کارکردهای مشابه کاروانسرا را تصویر می کرده اند . به همین دلیل، در تعریف کاروانسرا ، نوشتارها چندان یکدست نیست و تعریف جامعی در این باره موجود نمی باشد . در ازمنه ماضیه هر توقفگاه بین راهی را یک کاروانسرا می دانستند. و البته تعاریف و توصیفات سیاحانی که از فرهنگ و مدنیتی متفاوت با ایران زمین و مشرق آمده اند، بر تعدد این معناشناسی ها افزوده است. چنان که برخی گردشگران، کاروانسرا را کانون مبادله کالا و یا نوعی مهمانخانه دانسته اند.

اما در هر حال، کاروانسرا ساختمانی برای رفع نیازهای یک کاروان سیاحتی یا زیارتی یا تجاری بوده است. و این با برداشت برخی محققان که کاروانسرا را یک رباط تلقی کرده اند، متمایز است . چرا که کلمه رباط یک واژه عربی و به معنی اردوگاه نظامی در کنار راه ورودی یا خروجی شهرها است . در حالی که واژه کاروان یا کاربات لغتی پارسی است و از دیرینگی کاروانسرا حکایت دارد . البته این تصور هم وجود دارد که شاید بعد از آن که به تدریج و طی سده های نخستین ظهور اسلام، آرامش و امنیت باعث گسترش تجارت و توسعه راهها و ..شد، بر روی رباطهایئ که خلیفگان عرب برای حفاظ از قلمروی وسیع خود ساخته بودند ، کاروانسراها بنا شد و همچون زنجیره ای ، شهرها و مراکز داد و ستد را به یکدیگر مربوط ساخت. مشابه همان وظیفه ای که سلسله قلاع و پادگانهای نظامی انجام می دادند و امنیت را در طول سرزمینهای وسیع اسلامی فراهم می آوردند. با این حال ، یک نکته بدیهی بود و آن این که کاروانسراها باید اهداف تجاری و گاهاً کاربردهای چندمظوره می داشتند و با برخورداری از امکانات رفاهی و خدماتی، از الگوی متناسب معمارانه و مرتبط با جغرافیای منطقه بهره مند می بودند.

اصولاً دلایل متعددی را می توان در ایجاد، شکل یابی ، توسعه و گسترش کاروانسراها مطرح کرد. نخستین دلیل، نیاز مبرم کاروانهای عبوری به آسایش و حفاظت در مقابل مخاطرات انسانی و طبیعی بود. پس موقعیت قرارگاهی و سوق الجیشی و اقلیمی در پیدایش این بنا سهم به سزایی داشت. از جمله در ایران زمین که آب و هوای نسبتا خشک و دشوار ، باعث دوری شهرها و آبادی از یکدیگر بود، مسافت طولانی بین آبادی ها  وجود نقاطی را برای آسایش کاروانیان ضروری می نمود. اما عامل مهمتر ، گسترش تجارت زمینی بود که به دلیل پراکندگی مراکز عرضه کالا و ناتوانی از مسافرتهای دریائی، در پیدایش کاروانسرا نقش زیادی داشت. همچنین، در پیدایش کاروانسرا مسایل نظامی وسیاسی را هم باید در نظر گرفت .و یا عوامل دینی و فرهنگی که باعث شد تا برخی معابد و خانقاه ها و یا مدارس با کاروانسراها پیوند یابند. برخی از این موسسات به کاروانسرا تبدیل شوند یا بالعکس . حتی موارد متعددی وجود دارد که در کنار مدارس علمیه یا خانقاه ها ، کاروانسراهائی ساخته شد و جماعات متعددی در این ساختمانهای متین و پرآوازه گرد آمدند و بر اهمیت کاروانسرا افزودند.

پیشینه تاریخ دیرپای کاروان سرا ، حکایت از آن دارد که ابداع و ایجاد کاروانسرا با دستاوردهای ایرانیان در ایجاد چاپارخانه و توسعه راههای عبوری پیوند نزدیک دارد . از جمله اشاره هردوت و ایزیدور خاراکسی به ایستگاه های تجاری و جاده های نظامی مرتبط با آنها ، در دوره زمامداری دودمانهای هخامنشی و اشکانیان و ساسانی را نباید از نظر دور نگه داشت. بر خلاف رویه تمدن رومی که  کاسترا یا اردوگاه نظامی به شکل مربع و با یک برج و بارو می ساختند، کاروانسراهای ایرانی در ماقبل اسلام، بر مبنای نیاز به توسعه تجارت و نه کشورگشائی برپا می شدند. در حقیقت، ایرانی ها برای اولین بار در تاریخ جهان، سیستم ارتباطی شاهراه های اصلی و طولانی را با ایجاد نقاط اتصالی به نام کاربات ساماندهی کردند. سیستمی که بعدها توسط رومی ها ، اعراب و ترک ها مورد اقتباس قرار گرفت و از ابعاد چندگانه اقتصادی، تجاری، دینی و سیاسی برخوردار شد. پس کاروانسراها ، شکلهای تکامل یافته ایستگاه های بین راهی و چندمنظوره ای بودند که در طول جاده ابریشم و شوارع فرعی احداث شده بودند. این بناها با سنگ و آهک ساخته شده و از یک حیاط مرکزی و تعدادی دالان و اتاقهای کوچک به همراه آب انبار ، طویله ، مناره یا برج دیده بانی و سایر ملزومات برخوردار بودند و مهمترین بایستگی در آنها باید در استحکام و ماندگاری بنا و جنبه های امنیتی آن مشاهده می شد.

در هر حال، در ادوار گذشته بهترین شیوه مسافرت و حمل کالا و نقل و انتقال از نقطه ای به نقطه دیگر، استفاده از کاروان بود، زیرا :

اولاً : در بین اهل کاروان از هر گروه و قشری افرادی وجود داشتند که در مواقع ضروری، می توانستند به رفع نیاز مسافران بپردازند و یا جای خالی همصحبتی را در این سفر طولانی پر کنند. در شب نشینی های طولانی اقامت در کاروانسرا ، کهنسالان، عالمان و فضلا به رسم دیرین ، قصه ها و داستان هایی نقل می کردند که علاوه بر گذراندن وقت و سرگرمی، جنبه پندآموزی و  گوشزد کردن مخاطرات سفر و تجارت برای تازه واردان داشت.

ثانیاً: کاروانسراهای بین راه و یا داخل شهر بهترین و مناسب ترین موقعیت برای تجدید قوای مسافران بود و در این مکان، مسافر خسته و رنجور می توانست استراحت و حتی کسب خبر کند. گرچه مسافت متداول بین کاروان ها بر اساس حد شرعی اقامه نماز و حدود 4 فرسنگ بود ، اما گاه مسیر به صورتی صعب العبور یا بیابانی و خسته کننده بود که مسافران را شدیداً مشتاق رسیدن به محل اطراق در کاروانسرا می کرد تا در آن جا با استحمام و استراحت، گرد و غبارخستگی سفر را از تن بزدایند.

ثالثاً :کاروانسراهای داخل شهرها ، در برخی اوقات، شکل انبار مایحتاج عمومی را پیدا کرده و حتی به مکانی برای تبادل و عرضه کالاها و اجناس بازرگانان و بازاریان تبدیل می شد و برخی کسبه اجناس خود را در این بازارهای موقتی داخل کاروانسرا به اجناس دیگر تبدیل می کردند و مسیر حرکت خود را نیز تغییر می دادند.

رابعاً : کاروانسراها مکانی برای تبادلات فرهنگی و عرضه اطلاعات و آگاهی های روزمره بین اهالی نقاط مختلف کشور بودند که در آن جا مسافر یا سوداگر اخبار محلی و عمومی را دریافت می کرد و از اخبار عزل و نصب ها یا قحطی ها و نیازمندی ها و نیز کم و زیاد شدن قیمت یک یا چند کالا و.. آگاه می شد. گاه حتی مامورین خفیه(مخفی) حکومتی نیز در کاروانسراها اقامت می کردند تا از اخبار تحرکات جامعه خبردار شوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۵۴
تاریخنگار

از مدتها قبل و از زمانی که بر شمار مخاطبان دنیای مجازی و اینترنت اضافه شد، گروههای بر ان شدند تا از این فضای آزاد و محیط گاه لجام گسیخته استفاده به مطلوب کنند و باورها و اهداف خود را اشاعه دهند. گرچه عده ای هم بودند که از صفحات وب برای آموزش و ترویج معرفت و اخلاق نیکو استفاده می کردند و اکنون نیز بر همین روال هستند، اما کم نبودند سوءاستفاده کنندگانی که به دنبال اهداف منفعت طلبانه یا مغرضانه خود به تبلیغ شعائر نادرست و انحرافی بودند و از این عرصه برای شبهه افکنی یا القای افکار مسموم استفاده می کردند. یکی از این موارد را می توان در طراحی سوالاتی  در باره تاریخ اسلام مشاهده کرد که برای نسل جوان امروزی که مطالعات اندکی در باره تاریخ دارد، ایجاد شبهه کرده است .خوشبختانه ، عده ای هستند که به  این القائات پاسخ داده اند و تلاش کرده اند تا برای روشن  شدن اذهان مخاطبان فضای مجازی ، تالیفات یا سایتهائی را راه اندازی کنند.

از جمله کتاب : پاسخ به شبهات اینترنتی : هادی کردان ، موسسه انتشاراتی بانگ الست ، در 4 جلد

و یا پایگاه های الکترونیکی  mirass   و  Soalcity  و   096040

با این همه، وظیفه کارشناسان متعهد آن است که در این عرصه پویش جدی تری را آغاز کنند و با زبانی شیوا و خواندنی، نسل ناآشنای کنونی را از بی اطلاعی و کجروی برحذر دارند

و

بر خوانندگان این گونه مطالب نیز تکلیف است که فقط منتظر نباشند و همچون منتظران صالح ، برای دانائی کنکاش کنند و با مطالعه و بررسی انتقادی و بیطرفانه ، پاسخ سوالات را بیابند.  

و

بر مسئولین کشوری و دست اندرکاران عرصه فرهنگ است که با تشویق صاحبنظران و فراهم آوری امکانات فضای گفتمان اعتقادی ، ارکان فرهنگ ملی و دینی را از تباهی برهانند.

اگر به این مساله توجه جدی نشود، شبهاتی خطرناک در قالب پرسشهایئ زیرکانه و تالیفاتی پررنگ و لعاب به خورد نسلی جوان داده می شود که کمتر به سراغ کتاب و معلم می رود!

*******

و اینک برخی پرسشها که ایجاد ابهام کرده اند و باید به آنها پاسخی منطقی و بجا داد. این فقط مشتی از خروار است!

- چرا در آیه 179 قران آمده است که انسان برای دوزخ آفریده شده است؟

پاسخ : ( در ترجمه : کلمه « بسیاری از جن و انس..» را از قلم می اندازند)

- آیا درست است که عنوان« ولی الله» برای علی در غدیر، به معنای دوست بوده نه سرپرست؟

پاسخ: ( ضرورت نداشته پیامبر (ص) برای جلب محبت مردم به علی(ع) فراخوان دهد)

- آیا امام هفتم به دلیل علاقه به زن ، همسران و فرزندان متعدد داشته است؟

پاسخ: ( در گذشته ازدواجهای متعدد، به دلیل اتحادهای فامیلی و میزان مرگ و میر کودکان بوده است)

- به چه علت امام دوازدهم در هنگام قدرت یابی آل زیار شیعه مذهب ظهور نکرد؟

پاسخ: ( آل زیار زیدی مذهب بودند نه دوازده امامی و طرفداران امامیه نیز اندک بودند)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۴۸
تاریخنگار

دیدن تصاویر تاریخی ، گاه می تواند چون خواندن کتاب و دیدن فیلمی طولانی،

                                                       باعث تفکر شود و چه مشغولیتی بهتر از اندیشیدن !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۵۳
تاریخنگار

نقد ادبی نوین در ایران، در اواخر دوران قاجار به وجود آمد،  و ریشه پیدایش آن ، گذشته از ضرورتهای زمانه و تحولات اجتماعی در آستانه مشروطیت، آشنایی با مبانی فرهنگ و تمدن و ادبیات اروپا بود، و این آشنایی در قشر روشنفکر و تحصیل کرده ایرانی، باعث بروز و پیدایش نظریات و افکار نوگرایانه شد تا در نهایت، نقد ادبی نوین را در ایران معاصر پدید آورد. یکی از نخستین پیشگامان نقد ادبی نوین در ایران ، میرزا فتحعلی آخوند زاده ( 1257- 1190 خ) است. کسی که در باره اش تعاریف و انتقادات بسیاری ارائه شده است. برخی برآن بوده اند که آخوند زاده  محقق و منتقدی برجسته، نویسنده و شاعری تواناست و برخی دیگر او را غربزده ، وابسته به روسها و دگراندیش دانسته اند .

مهم ترین آثار ادبی به جا مانده از میرزا فتحعلی آخوند زاده عبارتند از:

حکایت یوسف شاه سراج ( ستارگان فریب خورده) - تمثیلات( شامل شش نمایشنامه) - سه مکتوب شاهزاده هندی کمال الدوله به شاهزاده ایرانی جلال الدوله و جواب این به آن - رساله ایراد( در انتقاد از ملحقات تاریخ روضه الصفا، تالیف رضا قلی خان هدایت - و شرحی در انتقاد از شکل و مضمون یکی از قصاید سروش اصفهانی)-  تلقین نامه عربی-  ملای رومی و مثنوی او - پاسخ به فیلسوف هیوم، عقیده جان استوارت میل در باره آزادی - یادداشت های انتقادی - درباره کاتب چلبی -وضع اردوی ترکیه در نزدیکی بغداد در سال 1618 - و  ...

اما نظرات انتقادمحور اخوندزاده که خود آنها را قریتقا یا قریتکا و گاه  کریتکا می نامد، دیدگاه های وی در باره نثر، شعر و نمایشنامه است و.در تالیفاتی چون: فن کریتکا - درباره نظم و نثر - اصول نگارش- درباره ملای رومی و تصنیف او - سواد جواب میرزا فتحعلی و..مندرج است .آخوند زاده در مقاله « فن کریتکا»، به توضیح فن نقد و تفاوتهای آن با نصیحت و موعظه می پردازد و بحت مبسوطی در اهمیت فن نقد و بی ثمری موعظه می کند. این نوشتار ارتباط مستقیمی به نقد ادبی ندارد، بلکه به طور کلی در باره فن انتقاد و  نقد استهزا آمیز در زمینه مفاسد فردی و اجتماعی و نقاط ضعف انسان و کاستی هایش می باشد. او بر این باور است که هیچ چیز بهتر و موثرتر از کریتکا ، استهزا و تمسخر قبایح و ذمایم را از طبیعت بشری قلع و قمع نمی کند و در نهایت برای تربیت ملت و اصلاح و تهذیب اخلاق همکیشان و برای نظم دولت و انفاذ اوامر و نواهی ، سودمند تر از کریتکا و نقد وسیله ای نیست. سپس پرسشهائی بحث برانگیز مطرح می کند :

- اگر نصایح و مواعظ موثر می شد گلستان و بوستان سعدی الی آخره وعظ و نصیحت است. پس چرا اهل ایران در مدت ششصد سال هرگز ملتفت نصایح او نمی باشند؟

- چرا جمیع دزدان و راهزنان و قاتلان و ظالمان و ستمکاران و مردم فریبان که مکرر اوصاف جهنم را شنیده اند ، از عمل بد و خاصیت خودشان دست بردار نمی شوند؟

او در مقاله ی درباره نظم و نثر ، ضمن تعریف ویژگی های نظم  و نثر، و مشخصات ادبی آنها و تفاوت میان شعر و نظم، اذعان می دارد که شعر باید بیش از نثر موجب لذت و اندوه و فرح شود، و اگر چنین نباشد شعر نیست. سپس مدعی می گردد که در تاریخ ادبیات ما تنها فردوسی و نظامی و جامی و سعدی و ملای رومی و حافظ به معنی حقیقی کلمه شاعر بوده اند و بقیه ناظمانی هر چند زبردست و استاد بوده اند اما نمی توان آنها را شاعر نامید. به گمان او: شعرای دیگر فقط هنرمندانی هستند که حفظ الفاظ کرده و موافق صورت نظم این الفاظ را به رشته نظم کشیده اند و هرگز نظمشان تاثیری ندارد بلکه در نظم اکثرشان هیچ مضمون صحیحی پیدا نمی شود

با اینهمه ، جالب است که او در مقاله دیگرش به نام: درباره ملای رومی و تصنیف او،  به نقد مثنوی مولوی می پردازد و ایراداتی را از نظر لفظ و معنی بر آن وارد می کند. او با اعلام این که « مثنوی را از اولش تا آخرش مطالعه کردم» می گوید: « مولوی عقاید خود را در میان افسانه های روباه و شغال به طرزی پنهان کرده است که احساسش بسیار مشکل است، مثلاً افسانه ای شروع می کند، وسط افسانه خرافی می پراند، افسانه را قطع می کند و به تصورات و تعقلات طولانی می پردازد، مطلب را در نظر خواننده عامی گم می کند و ذهن او را پرت می کند. بعداً به طور ناگهانی و غافل گیر کننده شروع به اتمام افسانه ناتمام می کند.» آخوندزاده که به شان والای مولانا اعتراف دارد، تنها زا جهت دیدگاه های اعتقادی ، به نقد مولوی مبادرت می ورزد و اضافه می کند که :« در مورد عقل و شعور و ذوق ملای رومی هیچ حرفی نیست. اما به اندازه ای جلف و سبک است که ماها در مقابل او اشخاص موقر و با تمکینی هستیم. به درجه ای بی عار و درازنفس است که از سخنانش حوصله خواننده سر می آید، و اکثر مطالبش، به غیر از حکمت و افسانه های بامزه، کهنه و مندرس و بی لذت است، و بلکه اقوال بی معنایی است که با تکرار های کسالت انگیز  به قلم آمده است و دیگر آن که ترجمه آن به زبان های دیگر عدیم الامکان است زیرا مطلب معین نیست، و هر کلامی که به زبان های دیگر به ترجمه نیاید بدون شک فاقد مضمون است.»

آخوندزاده که با شاعران و مورخان مشکل دارد و آنها را افرادی ناکارآمد و مهمل گو  می شمارد، در نقد ادبی خود به انتقاد از شاعراین چون سروش اصفهانی و مورخانی چون رضاقلی خان هدایت پرداخته و بر آن است که دانستن نسب و حالات شاعری ملقب به شمس الشعرا متضمن کدام فایده است؟ قصیده سروش دلالت می کند که شاعری است در اسفل پایه بلکه قابلیت شعر گفتن هیچ ندارد و در باره هدایت هم که جز مهملات و اغراق گوئی های بیجا و توصیفات شاعرانه در متن تاریخ نمی بینیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۵۱
تاریخنگار


شماری از سرشناسان تاریخ معاصر بوده اند که فرزندانشان از شهرت پدران خود بهره مند شده و بر ناموری اجداد خویش افزوده اند از :

- سید جمال واعظ (خطیب جنبش مشروطه) ...... پدر ........ محمدعلی جمال زاده ( نویسنده داستانهای فارسی)

- ملک المتکلمین ( خطیب جنبش مشروطه)     ......  پدر ........ مهدی ملک زاده ( مورخ تاریخ مشروطه)

-  محمدعلی علاء السلطنه (صدراعظم دوره مشروطه) ..... پدر ......حسین علاء (نخست وزیر پهلوی دوم)

- محمد حسن خان اعتمادالسلطنه( وزیر ناصرالدین شاه)  ......    پدر ..... حسن مقدم (نمایشنامه نویس ایرانی)

- علیقلی حکیم الممالک( طبیب دربار قاجار)......    پدر ........   ابراهیم حکیمی(نخست وزیر دوره پهلوی دوم)

-  کریم خان مبصر الملک (دیپلومات ایرانی) .. ....    پدر ........   اللهیار صالح( وزیر دولت مصدق)

-  عبدالوهاب آصف الدوله (استاندار خراسان) ......    پدر ........   محمود بدر (تولیت استانقدس)

- حبیب الله عین الملک(دیپلومات ایرانی) ...... پدر ........  امیرعباس هویدا ( نخست وزیر دوره پهلوی)

- حبیب الله ساعد الدوله (والی اراک) ...... پدر ........ سپهدار تنکابنی(صدراعظم دوره مشروطه )

- حاج ابراهیم کلانتر (صدراعظم دوره زندیه) ...... پدر ........علی اکبر قوام الدوله ( استاندار فارس)

- میرزا آقاخان نوری(صدراعظم دوره قاجار).........پدر.......حسینقلی صدرالسلطنه(وزیر دوره قاجار)

-علی خان امین الدوله(صدراعظم دوره قاجار) ......    پدر ........علی امینی(نخست وزیر دوره پهلوی دوم)

- شوکت الملک علم(وزیر دولت رضاشاه) ...... پدر ........ امیراسدالله علم (نخست وزیر دوره پهلوی دوم)

- محمد قوام الدوله (استاندار آذربایجان)  ...... پدر ........ احمد قوام (نخست وزیر دوره پهلوی دوم)

- علیقلی سردار اسعد بختیاری(وزیر کشور مشروطه)...... پدر .......جعفرقلی سرداراسعد(وزیر جنگ رضاشاه)

- میرزا کاظم آشتیانی( مستوفی دربار قاجار) ...... پدربزرگ ....... دکتر محمد مصدق (نخست وزیر پهلوی دوم)

- شیخ فضل الله نوری( روحانی عهد مشروطه)......    پدربزرگ ........  نورالدین کیانوری ( لیدر حزب توده)   

- عبدالحسین میرزا فرمانفرما ...... پدربزرگ ........ مظفر فیروز( وزیر دوره رضاشاه)                     

و در مملکتی که سابقه هزار فامیل دارد!........... این رشته سر دراز دارد...............................

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۵ ، ۰۸:۴۲
تاریخنگار