تاریخنگار

پایگاه داده های تاریخی و کتابشناسی

تاریخنگار

پایگاه داده های تاریخی و کتابشناسی

تاریخنگار

آرمان وبگاه تاریخنگار ، پیشکش داده های سودبخش در زمینه تاریخ و فرهنگ است و تلاش دارد تا راهنمای کوچکی برای دانش پژوهان پرسشگر و کوشا باشد. ایدون چنین باد.
نشانی پست الکترونیکی تاریخنگار در قسمت «تماس با من» درج است

طبقه بندی موضوعی

نخستین نقاد

يكشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۵۱ ق.ظ

نقد ادبی نوین در ایران، در اواخر دوران قاجار به وجود آمد،  و ریشه پیدایش آن ، گذشته از ضرورتهای زمانه و تحولات اجتماعی در آستانه مشروطیت، آشنایی با مبانی فرهنگ و تمدن و ادبیات اروپا بود، و این آشنایی در قشر روشنفکر و تحصیل کرده ایرانی، باعث بروز و پیدایش نظریات و افکار نوگرایانه شد تا در نهایت، نقد ادبی نوین را در ایران معاصر پدید آورد. یکی از نخستین پیشگامان نقد ادبی نوین در ایران ، میرزا فتحعلی آخوند زاده ( 1257- 1190 خ) است. کسی که در باره اش تعاریف و انتقادات بسیاری ارائه شده است. برخی برآن بوده اند که آخوند زاده  محقق و منتقدی برجسته، نویسنده و شاعری تواناست و برخی دیگر او را غربزده ، وابسته به روسها و دگراندیش دانسته اند .

مهم ترین آثار ادبی به جا مانده از میرزا فتحعلی آخوند زاده عبارتند از:

حکایت یوسف شاه سراج ( ستارگان فریب خورده) - تمثیلات( شامل شش نمایشنامه) - سه مکتوب شاهزاده هندی کمال الدوله به شاهزاده ایرانی جلال الدوله و جواب این به آن - رساله ایراد( در انتقاد از ملحقات تاریخ روضه الصفا، تالیف رضا قلی خان هدایت - و شرحی در انتقاد از شکل و مضمون یکی از قصاید سروش اصفهانی)-  تلقین نامه عربی-  ملای رومی و مثنوی او - پاسخ به فیلسوف هیوم، عقیده جان استوارت میل در باره آزادی - یادداشت های انتقادی - درباره کاتب چلبی -وضع اردوی ترکیه در نزدیکی بغداد در سال 1618 - و  ...

اما نظرات انتقادمحور اخوندزاده که خود آنها را قریتقا یا قریتکا و گاه  کریتکا می نامد، دیدگاه های وی در باره نثر، شعر و نمایشنامه است و.در تالیفاتی چون: فن کریتکا - درباره نظم و نثر - اصول نگارش- درباره ملای رومی و تصنیف او - سواد جواب میرزا فتحعلی و..مندرج است .آخوند زاده در مقاله « فن کریتکا»، به توضیح فن نقد و تفاوتهای آن با نصیحت و موعظه می پردازد و بحت مبسوطی در اهمیت فن نقد و بی ثمری موعظه می کند. این نوشتار ارتباط مستقیمی به نقد ادبی ندارد، بلکه به طور کلی در باره فن انتقاد و  نقد استهزا آمیز در زمینه مفاسد فردی و اجتماعی و نقاط ضعف انسان و کاستی هایش می باشد. او بر این باور است که هیچ چیز بهتر و موثرتر از کریتکا ، استهزا و تمسخر قبایح و ذمایم را از طبیعت بشری قلع و قمع نمی کند و در نهایت برای تربیت ملت و اصلاح و تهذیب اخلاق همکیشان و برای نظم دولت و انفاذ اوامر و نواهی ، سودمند تر از کریتکا و نقد وسیله ای نیست. سپس پرسشهائی بحث برانگیز مطرح می کند :

- اگر نصایح و مواعظ موثر می شد گلستان و بوستان سعدی الی آخره وعظ و نصیحت است. پس چرا اهل ایران در مدت ششصد سال هرگز ملتفت نصایح او نمی باشند؟

- چرا جمیع دزدان و راهزنان و قاتلان و ظالمان و ستمکاران و مردم فریبان که مکرر اوصاف جهنم را شنیده اند ، از عمل بد و خاصیت خودشان دست بردار نمی شوند؟

او در مقاله ی درباره نظم و نثر ، ضمن تعریف ویژگی های نظم  و نثر، و مشخصات ادبی آنها و تفاوت میان شعر و نظم، اذعان می دارد که شعر باید بیش از نثر موجب لذت و اندوه و فرح شود، و اگر چنین نباشد شعر نیست. سپس مدعی می گردد که در تاریخ ادبیات ما تنها فردوسی و نظامی و جامی و سعدی و ملای رومی و حافظ به معنی حقیقی کلمه شاعر بوده اند و بقیه ناظمانی هر چند زبردست و استاد بوده اند اما نمی توان آنها را شاعر نامید. به گمان او: شعرای دیگر فقط هنرمندانی هستند که حفظ الفاظ کرده و موافق صورت نظم این الفاظ را به رشته نظم کشیده اند و هرگز نظمشان تاثیری ندارد بلکه در نظم اکثرشان هیچ مضمون صحیحی پیدا نمی شود

با اینهمه ، جالب است که او در مقاله دیگرش به نام: درباره ملای رومی و تصنیف او،  به نقد مثنوی مولوی می پردازد و ایراداتی را از نظر لفظ و معنی بر آن وارد می کند. او با اعلام این که « مثنوی را از اولش تا آخرش مطالعه کردم» می گوید: « مولوی عقاید خود را در میان افسانه های روباه و شغال به طرزی پنهان کرده است که احساسش بسیار مشکل است، مثلاً افسانه ای شروع می کند، وسط افسانه خرافی می پراند، افسانه را قطع می کند و به تصورات و تعقلات طولانی می پردازد، مطلب را در نظر خواننده عامی گم می کند و ذهن او را پرت می کند. بعداً به طور ناگهانی و غافل گیر کننده شروع به اتمام افسانه ناتمام می کند.» آخوندزاده که به شان والای مولانا اعتراف دارد، تنها زا جهت دیدگاه های اعتقادی ، به نقد مولوی مبادرت می ورزد و اضافه می کند که :« در مورد عقل و شعور و ذوق ملای رومی هیچ حرفی نیست. اما به اندازه ای جلف و سبک است که ماها در مقابل او اشخاص موقر و با تمکینی هستیم. به درجه ای بی عار و درازنفس است که از سخنانش حوصله خواننده سر می آید، و اکثر مطالبش، به غیر از حکمت و افسانه های بامزه، کهنه و مندرس و بی لذت است، و بلکه اقوال بی معنایی است که با تکرار های کسالت انگیز  به قلم آمده است و دیگر آن که ترجمه آن به زبان های دیگر عدیم الامکان است زیرا مطلب معین نیست، و هر کلامی که به زبان های دیگر به ترجمه نیاید بدون شک فاقد مضمون است.»

آخوندزاده که با شاعران و مورخان مشکل دارد و آنها را افرادی ناکارآمد و مهمل گو  می شمارد، در نقد ادبی خود به انتقاد از شاعراین چون سروش اصفهانی و مورخانی چون رضاقلی خان هدایت پرداخته و بر آن است که دانستن نسب و حالات شاعری ملقب به شمس الشعرا متضمن کدام فایده است؟ قصیده سروش دلالت می کند که شاعری است در اسفل پایه بلکه قابلیت شعر گفتن هیچ ندارد و در باره هدایت هم که جز مهملات و اغراق گوئی های بیجا و توصیفات شاعرانه در متن تاریخ نمی بینیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۲۲
تاریخنگار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی