تاریخنگار

پایگاه داده های تاریخی و کتابشناسی

تاریخنگار

پایگاه داده های تاریخی و کتابشناسی

تاریخنگار

آرمان وبگاه تاریخنگار ، پیشکش داده های سودبخش در زمینه تاریخ و فرهنگ است و تلاش دارد تا راهنمای کوچکی برای دانش پژوهان پرسشگر و کوشا باشد. ایدون چنین باد.
نشانی پست الکترونیکی تاریخنگار در قسمت «تماس با من» درج است

طبقه بندی موضوعی

حکایت تاریخی2

پنجشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۵۶ ق.ظ

هنگامی که قشون تحت امر کواد پادشاه ساسانی(531-488 م) شهری را در منطقه قفقاز به محاصره گرفته بودند، مردمان شهر مقاومت زیاد نموده و مانع از فتح شهر و خستگی و خشم شاه ایران شدند. در نتیجه، کواد دستور داد تا بعد از تصرف شهر، سربازان آن را با خاک یکسان کنند و هر آن چه نفیس و ارزشمند است ، بربایند. وقتی این خبر به والی خردمند شهر رسید ، لباس مبدل پوشید و عازم سراپرده شاه ایران شد. چون به محضر پادشاه رسید، تعظیم کرد و گفت:

- اعلی حضرت، جسارتم را بر من بخشایند، اما رسم انصاف و در خور مقام خسروان نیست که بلاد مسخره را تاراج کنند و بی حرمتی بر شکست خوردگان را مجاز شمارند .

شاه اخم بر ابروان افکند و با صدایی خشمگین گفت:

- مردمان این شهر نافرمانی کردند و مدتها در برابر قدرت ما ایستادند تا رنج بسیار بر سپاهیان ما وارد شد. ضروت دارد تا گوشمال شوند

حکمران شهر که در صدای شاه ایران ، عدم قساوت و گذشت پذیری را احساس کرده بود ، تبسمی کرد و با لحنی ارام و اثرگذار پاسخ داد:

- اما اعلیحضرت به خاطر داشته باشند که هر قدر ایستادگی ما در برابر شما بیشتر بوده باشد، عظمت و هیمنه لشکریان ایران بیشتر نمود یابد.  مردمان گویند که سرانجام شاه مقتدر ایران بر مردمان نافرمان و مقاوم غلبه و ظفر یافت و این چیزی است که تاریخ از شکست پذیری مخالفان کواد ساسانی ثبت خواهد نمود.

شنیدن این سخنان، شاه ساسانی را به فکر انداخت و از فرمان خویش برای تاراج شهریان عدول کرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۰۶
تاریخنگار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی