تاریخنگار

پایگاه داده های تاریخی و کتابشناسی

تاریخنگار

پایگاه داده های تاریخی و کتابشناسی

تاریخنگار

آرمان وبگاه تاریخنگار ، پیشکش داده های سودبخش در زمینه تاریخ و فرهنگ است و تلاش دارد تا راهنمای کوچکی برای دانش پژوهان پرسشگر و کوشا باشد. ایدون چنین باد.
نشانی پست الکترونیکی تاریخنگار در قسمت «تماس با من» درج است

طبقه بندی موضوعی

تاریخنگاری قجری

سه شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۲۵ ق.ظ

در بررسی تاریخ‌نگاری قاجاریه باید به این مطلب اشاره کرد که تاریخ‌نگاری دورة قاجاریه ادامة سنتهای تاریخ‌نگاری پیشین بوده، منشیان و کاتبان وقایع را در قالب کتب تاریخی به صورت سفارشی تحت نظارت بانی و متولیانی می‌نوشتند. تاریخ نگاری ایران تا این دوره به واسطة تسلط ادیبان و منشیان و بکارگیری سبکهای منثور، مصنوع و متکلف از معنای حقیقی و فایدة راستین تاریخ‌نویسی بدور ماند. این سبک واقعیتها را منعکس نمی‌کرد و به همین دلیل تاریخ واقعی مردم محسوب نمی‌شد. بلکه تاریخچه‌ شاهزادگان و وزرای آنها بود. در این دوره مورخین کثیر التألیف بودند و برای اینکه با هم رقابت کنند بر اساس شعار «یا بنویس و یا بمیر» به نوشتن می‌پرداختند و صدالبته، هر یک از آنان، حامیان ولخرجی در دربار داشتند. حکام قاجار علاوه بر حمایت از تاریخ نویسان سنتی، به مسأله ترجمه هم عطف توجه می‌کردند و از آن حمایت به عمل می‌آوردند. از این دوره ترجمه آثاری در زمینة علوم، تاریخ، تراجم احوال، سیاحتنامه و ادبیات از زبانهای عربی به فارسی وجود دارد که دارای اهمیت است. مسئله ترجمه با حمایت عباس میرزا شروع و توسط شاهان بعد حمایت و با تأسیس دارالترجمه‌ای تحت نظارت ناصرالدین شاه به باروری رسید. از میان آثاری که ترجمه می‌شد، کتابهای تاریخی و تراجم احوال در صدر قرار داست و این خود دو دلیل مشخص داشت:

1ـ حکام قاجار هر چند که با بدبختی‌های تاریخی احاطه شده بودند ولی احساس می‌کردند که جایی در تاریخ دارند. آنان خود را با حکام برجسته زمانها و مکانهای دیگر مقایسه می‌کردند تا خود خواهی‌هایشان ارضا شود ضمن این که ضرورت دست و پا کردن نوعی تاریخ ملی را نیز احساس کرده بودند.

2ـ مدیر دارالترجمه، محمدحسن خان اعتماد السلطنه بود که به آثار تاریخی علاقة زیادی داشت و خود نیز مورخ بود. علی رغم تداوم و حمایت اشرافیت قاجار از مورخین سنتی، ترجمه آثار نویسندگان اروپایی، منجر به نوعی توسعه تاریخ‌نگاری فارسی شد. این تأثیر که به نحوی بطئی و کند رخ نمود در اواخر قرن نوزدهم خود را در آئینه اسکندری میرزاآقاخان کرمانی نشان داد. در اوایل قرن بیستم، یعنی در دورة مشروطیت به اوج خود رسید.

برخورد ایران با مدنیت جدید اروپا، علاوه بر نهضت ترجمه، دلایل دیگری نیز داشت که شاید اهمیت پاره‌ای از آنها کمتر از ترجمه هم نبود. که از جمله آنها می‌توان از عوامل زیر نام برد:

1ـ گسترش روابط سیاسی ـ اقتصادی ایران با اروپا: روابط فی‌ما بین سبب شد که زمینه‌های تأثیرپذیری ایرانیان از علوم و فرهنگ اروپایی هموار گردد. لذا این تعامل فرهنگی و علمی، گسترش افق دید فکری ایرانیان را در زمینة رشد جهان بینی تاریخی و جغرافیایی مورخان در پی داشت.

2ـ شکست‌های ایران از روس و آگاهی از قدرت اروپا که موجبات تحرک عده‌ای را فراهم ساخت. این امر خود به انگیزه‌ای برای ترجمه آثار اروپایی تبدیل شده و تاریخ پطرکبیر اثر ولتر و نیز شرح احوالات ناپلئون ، شارل دوازدهم و اسکندر مقدونی  در همین دوره به فارسی ترجمه شد.

3ـ کشفیات تاریخی، خواندن سنگ نبشته‌های باستانی و تحقیقات شرق شناسان نیز عواملی بودند که در آشنایی ایران با تمدن اروپا مؤثر افتادند.

4ـ تأسیس مدرسة دارالفنون عامل مهم و مؤثری در آشنایی با تاریخ اروپا گردید. معلمین و فارغ التحصیلان دارالفنون و دیگر مترجمان «دارالطباعه» دست به تألیف و ترجمه یک سلسله کتابهای تاریخی دربارة اکثر کشورهای غربی و بعضی ممالک آسیایی زدند که از نظر موضوع و سبک تاریخ‌نگاری و شیوة ساده‌نویسی در تحول مطالعات تاریخی سهم عمده‌ای داشتند.

5ـ رمانهای تاریخی و ترجمه آنها که آشنایی با ادبیات تاریخی اروپا را به دنبال داشت.

6ـ  سیاحتنامه اروپائیان و سفر نامه‌های ایرانیان مثل سفرنامة خسرومیرزا، میرزا صالح شیرازی و نظام الدوله آجودانباشی و خاطرات امین الدوله و اعتماد السلطنه.

عوامل فوق که موجب طرح تاریخ‌نگاری در ایران گردید، طبعاً دارای نتایج و پی آمدهایی بود که شاید اثرات آن را در جامعه فعلی ایران نیز بشود مشاهده کرد. در این دوره بطور کلی افق تفکر تاریخی تا اندازه‌ای ترقی کرد. در مفهوم و متد تاریخ تغییراتی حاصل شد و به معایب تاریخ‌نگاری سنتی پی برده شد. علاوه بر همة اینها علاقه و توجه خاصی نسبت به تاریخ ایران باستان پیدا شد که خود معمول رواج تفکر ناسیونالیستی بوده است. انعکاس تحول در عرصة تاریخ‌نگاری ایران را که در نتیجة عوامل فوق و عوامل دیگر ایجاد شد، می‌توان در آثار زیر مشاهده کرد: نامة خسروان از جلال الدین میرزا، تاریخ ایران از منیع الدوله، تاریخ سوانح افغانستان از اعتماد السلطنه، تاریخ مفصل افغانستان از مؤدب السلطنه، تاریخ کلده و آشور از لسان السلطنه و غیره. هر چند اغلب این آثار در حکم ترجمه هستند ولی اعتبارشان به این است که روش کهن تاریخ‌نگاری را کنار زده‌اند. به دنبال بروز نهضت بازگشت ادبی و سپس انقلاب مشروطه ، نسیم رنسانس ، رفورماسیون و روشنگری، رایحۀ تفکر دکارتی را همراه آورد که منابع و مقولات در آن از صافی نقد و شک می گذشتند . همچون میرزا آقاخان کرمانی که یکی از پیشگامان تاریخ‌نگاری جدید بود و تاریخ نگاری سنتی را هم از حیث صوری و هم از لحاظ ماهوی زیر نقد و نفی قرار داد .

بدین ترتیب ، می‌توان دو نوع تاریخ‌نگاری را از هم تفکیک کرد. یکی تاریخ‌نگاری سنتی است که در آن نه سنجش تاریخی در کار بود و نه نقد و ارزشیابی منابع و  نتیجه‌گیری تاریخی. هم چنین وقایعی را بدون علت و معلولی سر هم می‌کردند، و از ذکر حقایق بسیاری (خواه از راه مصلحت‌اندیشی، خواه از ترس بر اثر ناایمنی‌های اجتماعی، خواه از جهت عدم درک معنی واقعه‌ها) چشم می‌پوشیدند. کمترین معایب این شیوة تاریخ‌نگاری اغراق‌گویی‌های فراوان، مغلق‌نویسی و پرحرفی و فضل فروشی‌های بی‌خردانه است که هیچ نتیجه‌ای بر آنها مترتب نیست. تاریخ نگاری  سنتی عمدتاً مبتنی بر تقدیر است . علل و اسباب از آسمان نازل می گردد؛ لیکن در این امر نیز غالباً تناقض دیده می شود. نیز، تحریف حقایق و کتمان وقایع و توجیه کارها و جنایات نیز بخشی از آن نوع وقایع نگاری است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۰۵
تاریخنگار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی