تاریخنگار

پایگاه داده های تاریخی و کتابشناسی

تاریخنگار

پایگاه داده های تاریخی و کتابشناسی

تاریخنگار

آرمان وبگاه تاریخنگار ، پیشکش داده های سودبخش در زمینه تاریخ و فرهنگ است و تلاش دارد تا راهنمای کوچکی برای دانش پژوهان پرسشگر و کوشا باشد. ایدون چنین باد.
نشانی پست الکترونیکی تاریخنگار در قسمت «تماس با من» درج است

طبقه بندی موضوعی

یکی از اندیشمندان معاصر گفته است:           فراموشی ، بیماری فراگیر قرن اخیر است

این مدعا را افزایش تعداد مبتلایان به بیماری آلزایمر در جهان تا حدودی تائید می کند.

اینجا ، برای خیلی ها این سوال پیش می آید: چرا در زمانه ای که انفجار اطلاعات می نامندش، فراموشی عادت رائج مردمان شده است؟

 

کافی است به اینترنت نگاهی عمیقتر بیاندازیم. همون پدیده ای که بدون آن زندگی برای ما بی معنا و خسته کننده خواهد بود و اگر یک هفته اینترنت قطع شود، یا شورش می کنیم یا از کار و حرفه مان باز می مانیم.!

یک مثال می زنم و می گذرم:

برای دانستن یک مجهول، در گذشته روندی طی می شد که به آن تحقیق یا آموزش می گفتند. این امر مستلزم سختی و جستجوگری بود و طبعاً ذهن را به کنکاش وا می داشت. چون جوینده باید یا معلمی می جست و پاسخ نادانسته اش را از او می پرسید یا باید خود به کشف معلومات تلاش می کرد و پاسخ را می یافت.

اما امروزه نیازی به این تلاش نیست! کافی است وارد گوگل شوی و از ویکی پدیا جواب سوالت را با یک اشاره بگیری. بدون این که بدانی

پاسخی که به تو داده است، گویا و محرک ذهن هست یا خیر؟ حقیقت را به تو می نمایاند یا سایه ای از واقعیت را نشان داده؟ جوابش فقط تو را راضی کرده یا بر دانسته هایت افزوده ؟ وووووو


- درست مانند بسیاری اشخاص که به جای فشار آوردن به ذهن از ماشین حساب استفاده می کنند. کم کم برای یافتن 2 ضربدر 2 هم به ماشین حساب نیازمند می شوند. بی جهت نیست که برخی افراد را می بینی که از ماشین حساب برای مضروبهای جدول ضرب استفاده می کنند!  حسابدارها هم که بدون نرم افزارهای مالی ، کیمتشان می لنگد!  


- شبیه آدمهایئ که به جای پیاده روی و اندیشه کردن در دیدار از خیابانها و کوچه های شهر ، ترجیح می دهند  اتومبیل سوار شوند و به حقائقی که در گوشه و کنار این شهر می توان کشف و شهودشان کرد، توجهی نکنند! تند بگذرند و تاملی در وضع شهرشان نکنند. برای چه فکر کنند؟ مشکلات شهر به عهده شهرداری و دولت است نه مردم!! 


- به مانند دانش آموزان و دانشجویانی که به جای پرسش از معلم و استاد و جستجو در داخل کتابها و میادین مطالعات اجتماعی، خود را راحتتر احساس می کنند ، وقتی سریع و آسان به اینترنت سری بزنند و مطالب تلمبار شده روی وب را با یک cut و Paste ساده  به رایانه شخصی خود منتقل کنند!  


حال با این وضعیت ، فکر می کنید تکلیف هوش زبانی و اجتماعی نسل فعلی چه خواهد شد؟. آخر از 7 نوع هوش و استعداد انسان: زبانی+ منطقی+ دیداری+ حرکتی+ شنیداری+اجتماعی و درونی ، این روزها فقط چند تائی را به کار می گیریم و آن هم به ضرورت زمانی و در کوتاه مدت. !! 

خدا عاقبت نسل ما را به خیر گرداند

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۰۰
تاریخنگار

این هم تصویری از دل تاریخ : توضیحی نمی دهم : چون صاحب عکس در این وقت ، کاری نکرده بود که نیاز به نقد داشته باشد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۵۹
تاریخنگار

برای بسیاری از  کسانی که در دانشگاه مشغول تحصیل یا کار هستند ، چه دانشجو و چه کارمند و.. این سوال پیش می اید که استاد کیست؟


1- در نگاه اول : خیلی ها ( چه داخل دانشگاه و چه بیرون از آن) تصور می کنند که هر کس در دانشگاه درس می دهد، استاد است. اما درست تر ان است که گفته شود، درس دهندگان : مدرس یا عضو هیات علمی هستند ، نه استاد.


البته در باره تعریف واژه استاد و اطلاق آن به مخاطب خاص، می توان در اینترنت مطالب متعددی دید و من وارد این بحث مفصل نمی شوم.


2-بر اساس دستورالعملهای اداری در دانشگاه های دنیا، هر متقاضی تدریس در دانشگاه باید دارای یکی از مراتب و شرائط ذیل باشد تا عنوان مربوط به آن مرتبه علمی را داشته باشد:


1- دارنده مدرک کارشناسی ارشد با احزار شرایط جزئی : ملقب یه : مربی

2- دارنده مدرک دکتری تخصصی با احراز شرائط جزئی:  ملقب به استادیار 

3- دارنده مدرک دکتری تخصصی با سابقه 5 سال تدریس رسمی و اخذ امتیازات پژوهشی و اداری:  ملقب به دانشیار 

4- دارنده مدرک دکتری تخصصی باسابقه 10 سال تدریس رسمی و اخذ امتیازات پژوهشی و اداری:  ملقب به استاد (Proffessor) 


ذکر این نکته خالی از اشکال نیست که : 

گذر از مراحل 2 به بعد بسیار دشوار و منوط به کسب امتیازات متعدد و اخذ مجوزهای لازم است. کاری که در

دستگاه فخیمه دانشگاه آزاد اسلامی

به دلیل مدیریت ضعیف و سیاستهای تنگ نظرانه مسئولین دانشگاه به دشواری و محدویت صورت می گیرد.

مساله ای که بعدا در باره آن مفصلا سخن خواهم گفت:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۵۹
تاریخنگار

در این روزهای زیبای بهاری، هستند دانشجویانی که مشغول به نگارش پایان نامه یا تحقیقات کلاسی و.. هستند. برای چند تنی که راهنمائی از من  خواستار شده بودند ، می نویسم، دوستان گرامی: در باره پایان نامه ، به کرات در این وبلاگ و بلاگهای پیشین توضیح داده ام. اما چون هر بار سخن را میشود به کسوت و زینت دیگری به مخاطب داد، اشاره می کنم که :


1- یک قسمت از دشواری کار را می شود با نگاه و الگو برداری( نه کپی برداری) از پایان نامه های موفق سابقون( دانشجویان فارغ التحصیل شده) برطرف کرد. مثلا با نگاه عمیقتر به متن، نوع چیدمان مطالب، شیوه ارجاع دادن، مطالب مشابه در همه پایان نامه ها  و..را دریافت و عمل کرد.


2- بخش دیگر کار بر می گردد به نوشتن و نوشتن و بازهم نوشتن. مطالبتان هر چقدر نقد شود و توسط افراد بیشتری نقادی گردد، پژوهش شکیل تر خواهد شد. پس متن را بازخوانی کنید و بگذارید دیگران هم بخوانند. چه اشکال دارد؟


3-دستورالعمل ها همه یک چیز را می گویند: منظم بودن . پس برای مواردی چون: شیوه صحیح ارجاع دهی، به یک ماخذ معتبر و موثق ( مثلا کتاب: شیوه نامه ایران ، کاری از مرکز اسناد و مدرک علمی ایران) مراجعه کنید و صد البته موافقت استاد رهنما را هم  بگیرید. قضیه شیر یادتان نرفته که؟



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۱۱
تاریخنگار

سلام بر شما

بلی : همون شمائی که نگاهت به این صفحه افتاد.

بعدش هم سلام به همه دوستان و خوانندگان ماضی و مضارع این وبلاگ. 

سلام به سال 1395 را قبلا داده ام. پس تعارفات را کنار می گذارم و دوباره می نویسم


دوستی در ایام عید به من گفت:

- آیا می خواهید وبلاگ نویسی را کنار بگذارید؟ چون برخی نوشته های شما بوی فراق و ناامید می داد. مخصوصا زمانی که از غرق شدن اهالی دیار دیجیتال در گرداب تلگرام و موبایل نوشته بودید.

ابتدا قصد داشتم پاسخ مثبت بدهم، اما چون در حال و هوای بهار بودم و چندان از خودم ناامید نبودم، پاسخ دادم:

 - گرچه افت شدید مخاطب و از گردونه خارج شدن وبلاگ خوانها ، هر نوع هیجان و انگیزه ای  را در نویسنده می کشد، اما برای چند تنی که هنوز به کلبه کوچک من سر می زنند و نوشته هایم را می خوانند خواهم نوشت. و حتی اگز آنها را هم از دست بدهم، برای دل خودم خواهم نوشت ، چون اینها دلنوشته اند ، نه معلومات و آموزه های رسمی و قراردادی.


پس ، به همه آنهایئ که هنوز با من و مکتب گنوسیسم( دانائی جوئی) همراهند، سلامی دوباره می دهم و خوشامد می گویم. 


امید که تا شروع تعصیلات تابستانه باز هم با شما باشم   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۳۷
تاریخنگار

اکنون ، بار دیگر ، زمان برای وداع موقت فرا رسیده است. وقت آن است که برای جشن ملی و مانای نوروز آماده شویم و سال 1394 را با همه ی خوشیها و ناخوشی هایش به تاریکخانه تاریخ بفرستیم. زنگار کدورت از دل بزدائیم و آئینه دل را به نور محبت جلا دهیم. گذشته را از یاد ببریم و آینده را پیش چشم آوریم.

اما از همه این سخنان کلیشه ای که بگذریم:


عید باستانی ایران زمین را به همه خوانندگان وبلاگ و دوستانی که از دور و نزدیک، آنها را می شناسم ، شادباش می گویم

 و سپس می گویم :


                                                          سلام بر سال 1395 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۲۸
تاریخنگار

بنا بر خاطرات فرزند دکتر محمود حسابی ، فیزیکدان شهیر ایرانی:

روزی، در امریکا ، این دانشمند ایران دوست تصمیم گرفت تا سفره هفت سینی برای جمعی از دانشمندان دنیا و من جمله آلبرت اینشتین بچیند و آنها را برای سال نو دعوت کند. او کارت های دعوت را طراحی کرد و حاشیه آنها را با گل های نیلوفر و زیرستون های تخت جمشیدوار تزئین نمود و منشا و مفهوم گلها را هم در ذیل کارتها توضیح داد. چون می دانست وقتی ریشه مشخص شود، برای طرف مقابل تعلق و پرسشگری ایجاد می کند.

وقتی زمان جشن فرا رسید؛ همه سر وقت آمدند، به جز انیشتین که بیست دقیقه دیرتر آمد و عذر آورد: چون خواهرم را خیلی دوست دارم، خواستم او هم هفت سین سال نو ایرانیان را ببیند. دکتر حسابی، بلادرنگ، یک شمع به شمع های روشن اضافه کرد و به مهمانان گفت که ایرانی ها در آغاز سال نو به تعداد اعضای خانواده شمع روشن می کنند و این شمع را هم برای خواهر اینشتین اضافه می کند. بعد از آن ، برای مهمانان امریکائی ، از فرهنگ و تمدن ایران زمین داد سخن داد و گفت: ایرانی ها در طول تاریخ حرمت نور و روشنایی را نگاه داشته اند و برای آنان شمع نماد زندگی است و زندگی در دست خداست و تنها او می تواند شعله شمع زندگی را خاموش کند یا روشن نگه دارد.

صحبتهای دانشمند جوان ایرانی ، باعث شگفتی امریکائی ها شد، تا زمانی که همه برخواستند تا سفره هفت سین را ببینند. دکتر حسابی، تمام وسایل آزمایشگاه فیزیک را که نام آنها با « س» شروع می شد هم ، در سفره چیده بود و یک تکه چمن هم از باغ دانشگاه کنارشان گذاشته بود. سپس ، در مقابل چشمان متعجب دانشمندان امریکائی ، گفت : این در واقع، هفت چین یعنی  7 انتخاب بوده است. تنها سبزه با « س» شروع می شود به نشانه ی رویش. ضمناً ماهی : نشانه جنبش، آینه : نماد یکرنگی و شمع : سمبل فروغ زندگی است . اما در باره کاسه آب روی میز که داخلش نارنج گذاشته شده بود نیز، توضیح داد که : آب نشانه فضا و نارنج نشانه کره زمین است و این چیدمان، بیانگر معلق بودن کره زمین در فضاست. با شنیدن این سخن، انیشتین یکه خورد و در حالی که انگشت به دهان مانده بود، گفت: چقدر شگفت انگیز، چند صد سال پیش، ما در اروپا دانشمندی داشتیم که وقتی این حرف را زد،  کلیسا او را به مرگ محکوم کرد؛ اما شما ایرانی ها ، از هزاران سال پیش، این مطلب علمی را به زیبایی به فرزندانتان آموزش می دهید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۴۵
تاریخنگار

یادش به خیر ، با آمدن این ابزار نشاط ستیز دیجیتال یعنی اینترنت و موبایل و..، در شرائطی که به جای دادن کارت هدیه و نوشتن نامه به دوستان و آشنایان ، برایش پیامک و ایمیل می فرستیم و عید و عزای واقع شده را تبریک یا تهینت شان می گوئیم، باید یادی کنم از نامه و نامه نویسی که تا چند سال پیش، مرسوم بود و پسندیده . نوشتن چند سطر از ژرفای دل ، بر روی لوح کاغذ به عزیزانی که دوستشان می داشتیم، کاری بود نه چندان وقت گیر و نه از سر تفنن و بیکاری ، که اقدامی بود برای پاسداشت خوبیها و اثبات یادسپاری و مهربانی به نزدیکان. نوشتن نامه ، صرفاً حکایت ابراز محبت به دیگری نبود، که تمرینی بود برای تقویت نگارش و بروز ذوق در خویشتن و تلغین به پاسخگوئی در طرف مخالف. کاش نامه های مکتوب و بلندبالا هنوز هم رواج داشتند تا به جای این که با یکی دو جمله کوتاه و نهایتاً 140 حرفی و مبلغ 150 ریال ، احساسمان را با امواج مخابراتی و الکترونیکی به عزیرانمان نشان دهیم، با خطی حتی ناخوش و عباراتی هر چند نارسا (که دشوار خواندنش هم لذتی را در گیرنده ایجاد می کرد) صفحه سپید کاغذ را از مکنون درون انباشته و سیاه می کردیم و به دیگران می فهماندیم که هر چقدر رساندن یک پیام به دیگری ، زحمت بیشتری داشته باشد، ارزش آن برای پیام گیرنده بیشتر جلوه می کند. هم چنان که هر پیامبری که رنج بیشتری برای ابلاغ پیام برد ، مقامش والاتر و کلامش ارزنده تر گردید!     

جالب آن که در نامه ای از یک ایرانی قرن گذشته به دوستش ، که خودش و کارش( نامه نویسی) امروزه به تاریخ پیوسته اند،  نویسنده از محدود شدن نامه نگاری شاکی است :


« مخدوم مهربان من، از آن زمان که رشته مرادوت حضوری گسسته و شیشه شکیبائی از سنگ دوری شکسته ، مدت دو سال افزون است که طایر مکاتبات را پر بسته و کلبه مراودات مرا در بسته. نه از ان طرف بَریدی و سلامی و نه از اینجانب قاصدی و پیامی.

تو بگفتی که به جا آرم و گفتم که نیاری                   عهد و پیمان وفاداری و دلداری و یاری

الحمدلله فراغتی داری ، نه حضری و نه سفری. نه زحمتی و نه بی خوابی و نه همخوردگی و اضطرابی . گوئی ما را چشم بر در است و شما را شوخ چشمی در بَر.  مخلصان را امشب بزمی نهاده و اسباب عیشی ترتیب داده. دلم پیاله ، مطربم ناله، اشکم شراب و جگرم کباب. اگر شما را هوس بزمی و به  تماشای بی دلان عزمی است، بی تکلف به کلبه ام گذری که چشم به یاری کویَت نظری.

مائیم و نوای بی نوائی       بسم لله اگر حریف مائی »

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۴۳
تاریخنگار

برای یافتن کتاب مورد نظر در یک کتابخانه، فقط دانستن نشانی کتابخانه کافی نیست. باید بدانیم که شیوه تنظیم کتابها بر اساس چه الگویی است. مثلا در کتابخانه هائی که به روش کتابخانه کنگره امریکا ، چیدمان موضوعی دارند، باید دانست که هر موضوع با حرفی لاتین مشخص شده است، پس برای جستجوی اثر مورد نظر ، حرفی را باید دنبال کرد:

- کتابهای دینی در ردیف (BL)

-  کتاب های حقوقی  (K)

- کتاب های  زبان شناسی (P)

-  کتاب های ادبی      (L)

- کتاب های دانشنامه ای (AE)

- کتاب های جغرافیایی  (G)

-  کتاب های فلسفی    (B

-کتاب های  علوم سیاسی (J)

- کتاب های علوم اجتماعی (N)

- کتاب های ماخذشناسی (Z)

- کتاب های  مرجع   (Ref)

- کتاب های تاریخی  (D)

- کتاب های تاریخ تمدن   (CB)

-کتاب های تاریخ جهان (DS )

- کتاب های تاریخ ایران   (DSR)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۴۳
تاریخنگار

در باره سید جمال الدین اسدآبادی که این روزها سالگرد درگذشت اوست( 9مارس) مطالب بسیاری در فضای مجازی وجود دارد. 

من فقط یک جمله اضافه می کنم :

سید مردی بود راست عقیده و خوش گمان، اما در بازی سیاست کمی نااشنا و

البته مردان بزرگ را به خاطر تاثیراتشان می شناسند نه اخلاقیات آنها که به زمان ایشان ربط دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۲۶
تاریخنگار