تاریخ روابط ایران و
روسیه، قدمتی چهارصدساله دارد و شکلگیری روابط میان این دو کشور همسایه، به زمان
تشکیل دولتهای ملی در دو کشور باز میگردد. یعنی اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن
شانزدهم میلادی و مصادف با حکمرانی دولت صفویه در ایران را میتوان سرآغاز مناسبات رسمی و روبه گسترش دو طرف به حساب
آورد . اما نکته اساسی آن است که روسیه بیش از هر کشور دیگری اراضی ایران را تصرف
کرده است. مهمترین و به لحاظ سوق الجیشی ، ارزشمندترین مناطق ایران را این کشور از
پیکره مام میهن جدا کرده است. اما اهداف عمده روسیه در دوران زمامداری خاندان تزار
یا رومانوف ها از اشغال اراضی ایران اینگونه بوده است
1ـ تصرف سرزمینیهای
دارای امکانات اقتصادی و راهبردی
2ـ ممانعت از نفوذ
کشورهای مخالف منافع روسیه در ایران
3ـ تسلط بر سیاست داخلی
و خارجی ایران برای حذف رقیبان دیگر
4ـ کسب حداکثری منافع
اقتصادی و سیاسی
در دوران تزارها ، دولت
روسیه در روابط خود با ایران ، یک سیاست استعماری را دنبال مینمود که در وهله اول
بر ملاحظات نظامی ـ سیاسی استوار بود و با انعقاد قراردادهای گلستان و ترکمانچای در
سالهای 1228 و 1243 ق به کامیابی انجامید. با این پیروزی، روسیه ، به مرز طبیعی و مورد
علاقه خود دست یافت. در وهله دوم، رقابت روسیه تزاری با انگلستان آغاز شد و هر یک
از این دو کشور، به منظور گرفتن امتیازات سیاسی و اقتصادی، ایران را تحت فشار شدید
قرار دادند.
اصولاً در طی سده
نوزدهم و اوایل قرن بیستم، روسها با تمام امکانات خود تلاش میکردند با حفظ برتری
اقتصادی، نفوذ سیاسی خود را نیز در ایران گسترش دهند تا به قلب تجارت و ثروت عظیم
خلیجفارس و اقیانوس هند دست یابد. تصرف آذربایجان می توانست به باز شدن راه هجوم
سربازان روسی به سوی مرکز ایران و در نهایت ، سواحل خلیج فارس منتهی شود. اقدامی
که روسها در زمان بحران سیاسی پس از مشروطیت هم به انجامش نائل شدند. سلسله جنگهای
ایران و روسیه در دوران زمامداری دومین پادشاه دودمان قاجار (1210 تا 1344 ق) نه
تنها منجر به تحمیل عهدنامههای ننگین گلستان و ترکمانچای شد، بلکه بزرگترین ضربه
نظامی، اقتصادی و سیاسی را در این دوران بر استقلال ایران وارد ساخت. ضربه ناشی از
این دو قرارداد بر استقلال ایران، فرصت لازم را برای سوءاستفاده انگلستان نیز
فراهم ساخت. به طوری که پس از ترکمانچای ، انگلیسی ها به موجب قانون حقوق دول
کامله الوداد ، تمام امتیازاتی را که روسیه از ایران گرفته بودند ، برای خود
درخواست کردند.
بدین ترتیب بود که تحمیل
پیمان ترکمان چای توسط روسیه و قرارداد 1857 پاریس توسط انگلیس به ایران، عملاً
دولتهای روسیه و انگلیس را به حاکمان بلامنازع در سرنوشت سیاسی و اقتصادی ایران
تبدیل کرد. سپس نفوذ نظامی جای خود را به مداخله در امور سیاسی و اقتصادی ایران
داد. در نتیجه، انگلیسی ها و روسها برای
کسب امتیازات بیشتر از دولت قاجار با یکدیگر رقابت نمودند و در پایان قرن نوزدهم
اغلب منابع معدنی و اقتصادی کشور و یا امکانات فنی و مالی ایران را تحت اداره و یا
استخراج خود قرار دادند. در خلال این دوران، استیلای روسها بیشاز پیش گردید. آنها
نه تنها با تصرف اراضی ایران و ضمیمهساختن آن به خاک خود مرزهایشان را گسترش میدادند،
بلکه شاه ایران را با اعطای وامهای سنگین، عملا به خود وابسته میکردند. بانک
استقراضی روسیه ابزار اصلی و توانمند مسکو در فشار بر دولت ایران و اخذ باج بیشتر
بود. در دوران مشروطه هم که دولت مرکزی ایران عملاً اقتداری نداشت، سربازان روسی
در شمال ایران آزادانه می کشتند و می سوزاندند.
بهدنبال جنگ جهانی اول
و سپس پیروزی انقلابیون سوسیالیست روسی در اکتبر 1917 ، زمینه خروج روسها از جنگ و
درنتیجه بیرون رفتن آنها از ایران فراهم شد، جای خوشبختی بود که روسها دچار مشکل
داخلی یعنی سرنگونی تزارها شدند وگرنه ممکن بود در صورت پیروزی روسیه در جنگ
، استقلال ایران به شدت مورد تهدید قرار گیرد
و حتی به صورت کشورهای تابعه مسکو درآید.
به طورکلی ایران در دوران حکومت تزارها بر روسیه
دو مرحله متمایز را از سر گذرانده است: در مرحله اول یا در دوران گسترش ارضی
روسیه، ایران بخشی از قلمروی فیزیکی خود را از دست داد و در مرحله دوم یا دوران
استعماری روسیه در اوایل قرن بیستم، مسکو در پی اعمال کنترل سیاسی و اقتصادی بر
ایران بود . با این همه ، شاید از بخت خوش ایران، روسیه نتوانست در ایران، همانند
دیگر مناطق حاشیه امپراتوری خود ، جمیعتی از روسها را ساکن کند و مانند پروژه
کریمه سال 2014 از تحریک احساسات روس تباران مهاجر برای ملحق کردن ظاهراً
دموکراتیک لااقل بخشی از خاک ایران به خود سود جوید! هر چند ، به دلائلی چون
اشتراک دشمن ، نیاز متقابل، همجواری و ..روسها از اوایل سده 21 ، وارد مرحله
دوستانه تری با ایران شده اند. که عاقبتش معلوم نیست!