این لینک دربردارنده یک کتابشناسی مختصر از تالیفات در باره تاریخ اندیشه سیاسی درایران است
* بر پایه اهداف و گرایشهای مکتب تاریخنگارانه آنال، پرداختن به امور مربوط به زندگی روزمره و عادات و رویه های مرسوم حیات اجتماعی نه تنها یک روش سنتی و ناپذیرا نیست، بلکه می تواند به فهم صحیح از زندگی انسان و تطبیق کُنش های سرنوشت ساز و گاهاً متناقض ، منتهی شود. در اینجا است که محقق می تواند با برخورداری از فهم کنشهای انسانی و رفتارشناسی پدیده های جوامع در حال گذار ، به تحلیل رفتاری جامعه مدرن و حتی نوعی از آینده پژوهی سرنوشت بشریت پی ببرد. بدین خاطر سخن گفتن و تحقیق کردن در باره مسائلی چون:
تاریخ آشپزی ، تاریخنگاری کودک، واقعه نویسی محلات شهری، تاریخ فست فود در ایران ، مطالعه بازی های کودکانه، بررسی تاریخی پدیده متلک پرانی ، و...
نه تنها ایرادی ندارد و با روح و اصول تاریخنگاری منافات پیدا نمی کند، بلکه بسیار اثربخش و سودمند است . بدون تنزل دادن ارزش تاریخ به سطح تاریخ بازاری، خوانندگان را به تاریخ خوانی علاقمند می سازد و از دانش و معرفت تاریخ، که بسیاری کسان، آن را قصه پردازانه و کسالت آور تلقی اش می کنند ، دانشی ثمربخش و خواندنی می سازد.
گرچه برخی از موارد این نوع تاریخ پردازی در شبکه های اجتماعی ( نظیر: ریشه یابی برخی ضرب المثلها و مصطلاحات اجتماعی و ادبی در کانال تلگرام) و یا در بعضی از کتابهای نو منتشره و نوظهور سالهای اخیر (نظیر: تاریخ خوراک، تاریخچه زمان و..) نمود و عینیت یافته است، اما چه بهتر که متخصصان تاریخ نیز به این عرصه وارد شوند و تالیفاتی ارائه دهند، با رعایت اصولی چون: زبان ساده و گویا ، برخوردار از قواعد منطقی و اصول علمی پژوهش، استنتاج تعلیمی و سودبخش و.. تا تاریخ از انحصار دانشگاهیان و متخصصان یا نویسندگان بازاری نویس یا خشک قلم به در آید.
** شاید تاریخنگار نیز بتواند در این زمینه پویشی هر چند اندک داشته باشد .
اگر دوستان همیشه همراه ، او را یاری دهند. ولو با ارسال سوژه یا حتی تشویق کلامی.
در اینجا به پاره ای مشابهات اعتقادی بین اسلام و آئینهای ایرانی اشاره می شود ، با این تذکر که : تقدم و تاخر ظهور ادیان ، الزاماً نمی تواند دلیل کپی برداری یک دین از دیانت دیگر باشد . چه بسا یک معرفت انسانی که از کهن وجود داشته ، بین آموزه های ادیان مختلف نفوذ کرده باشد .
برخی از شرق شناسان معتقدند که داستان معراج پیامبر اسلام( ص) مشابه سفر روحانی اردویراف حکیم زرتشتی است و حتی واژه « بُراق» که نام مرکب پیامبر است، از کلمه پارسی« باره» یعنی اسب گرفته شده است. برخی دیگر به تشابه باور زرتشتیان به ظهور منجی دیانت زرتشتی، سوشیانت با قیام مهدی موعود در کیش تشیع اشاره دارند . نیز، در باب تشابه بحث روح کیهانی و رسول در هر دو دیانت سخنانی گفته شده که جای تامل دارد. اسلام شناس دیگری بر آن است که موارد متعدی از پدیده ها و شعائر معادشناسی در بین پیروان زرتشت و اسلام مشاهده می شود؛ مثل: تطهیر درگذشتگان پس از مرگ، قرائت اوراد برای متوفیان، ایمان به سنجش اعمال آدمی با ترازو و.. نفر بعدی، با اشاره به تشابه برخی قصصص قرانی با روایات زرتشتیان بیان داشته است که مثلاً آیه مبارکه « قال الست بربکم؟ قالو بلی» در سوره بقره با بندی از فصل سوم کتاب دینی بُن دهش همخوانی دارد. یا داستان کهن هاروت و ماروت فرشتگان مغضوب شده خداوند ، را می توان با توجه به نام دو امشاسپند زرتشتی یعنی هوروتات و امرتات (همان خرداد و مرداد) مورد بررسی قرار داد. تعدادی از پژوهندگان ایران شناس به موارد دیگری چون مشابهت های آئینی و نمادین اسلام و زرتشتی اشاره کرده اند و معتقدند که موارد عدیده ای از مظاهر اعتقادی و فرهنگی دین اسلام را در متون کهن و اساطیر و روایات باستانی ایران زمین می توان جستجو کرد. مثل: سفارش زرتشتیان بر اصل « همپرسگیه» یا مشاوره که در اسلام به اصل شورا مشهور است و یا تاکید بر تقیه و کتمان عقیده که در هر دو دیانت ملاحظه می گردد.
** این متن ، بخشی از مقاله ادونیس برکلی تحت عنوان « تاریخ و فلسفه تاریخ» است که ضمناً تعریفی از تاریخ از زبان یک محقق و متخصص این رشته دارد:
تاریخ عبارت است از حوادث و تجارب گذشته بشر. به عبارت دقیق تر تاریخ در حکم حافظه اى است که حوادث و تجارب گذشته بشر تا حد زیادى به واسطه آثار مکتوب در آن، حفظ شده است. تاریخ در معناى معمول و متداول، به حاصل کار مورخانى اطلاق مى شود که در صددند با اتکا بر آثار مکتوب اصیل یا منابع، جریان وقایع و رویدادها را در قالب گزارش هاى روایى بازسازى کنند. به کمک آثار مکتوب مى توان دوران تاریخى را از ادوار پیش از تاریخ متمایز ساخت. گرچه فهم و شناخت دوران پیش از تاریخ تنها از راه تحقیقات باستان شناسى امکان پذیر است
موضوع اصلى مورد مطالعه تاریخ گذشته اى است که داراى اهمیت باشد، در این معنا مى توان افعال و اعمال افراد و نهادهایى که بر تجربه بشر و سیر تحول تمام جوامع تإثیر گذاشته اند را واجد اهمیت تلقى کرد. تاریخ در مفهوم سنتى عمده معطوف به اقدامات حکومت ها، فرمانروایان و جنگ و ستیز میان آنها بوده است؛ یعنى تاریخ سیاسى و دیپلماتیک. اما در صدسال گذشته، حوزه و دامنه علایق تاریخ گسترش یافته و تاریخ، افکار و عقاید و الگوها و تمایلات موجود در حیات اجتماعى و اقتصادى که به طور کامل بر جامعه تإثیر مى گذارند یا آن را متمایز مى کنند را شامل شده است
تاریخ به طور متعارف و معمول، از دیدگاه کشورى معین یا تمدنى خاص نوشته شده و مطالعه مى گردد. مثلاً اصطلاح تاریخ جهانى، عمدتاً به تمدن اروپایى یا غربى اطلاق مى شود. تمدنى که پیشینه آن از شرق نزدیک باستان آغاز و تا دوران استیلاى واقعى بر جهان، در دوران جدید، ادامه مى یابد. مع هذا افول قدرت هاى اروپایى در میانه قرن بیستم و ظهور دولت هاى جدید در آسیا و آفریقا، توجه غربیان را به سابقه و پیشینه تاریخ تمدن هاى دیگر جلب کرد و تاریخ غرب محوری رو به تضعیف نهاد.
تاریخ پژوهى را یا در زمره شاخه اى از علوم انسانى یا به عنوان شعبه اى از علوم اجتماعى در نظر مى گرفته اند. اما در حقیقت، تاریخ از لحاظ روش وموضوع تحقیق به هر دو رشته فوق تعلق دارد. تاریخ اگر به عنوان شعبه اى از علوم اجتماعى در نظر گرفته شود با تمام مقولات متنوع تجارب بشرى سرو کار پیدا مى کند؛ مقولاتى که هر یک به گونه اى مجزا در حوزه علوم سیاسى، اقتصادى، جامعه شناسى و مردم شناسى مورد بحث و بررسى قرار مى گیرند. از این نظر تاریخ داراى سه مشخصه بارز است :
1- تاکید بر بُعد کرونولوژیک حوادث ،
2- وجود رابطه متقابل میان جنبه هاى مختلف تجارب اجتماعى،
3- تاکید بر تبیین هاى چند عاملى و توجه ویژه به حوادث و رویدادهاى خاص و واحد
افزون بر این، بخش اعظم مضمون مطالعات تاریخى، به ناچار با حوادث و تجارب انسانى که با فعالیت هاى فکرى و فرهنگى سروکار دارد، ربط پیدا مى کند. مطالعات و تحقیقات تاریخى با اهداف و مقاصد مختلفى از جمله ارضاى حس کنجکاوى صرف و کسب آگاهى انجام مى گیرد که این امر به نوبه خود زمینه و شالوده هر نوع فعالیت علمى است. مطالعه و تحقیق در تاریخ اغلب به منظور کسب عبرت هایى است که مى بایست از تاریخ گرفت، اگر چه به سادگى نمى توان بر کارآیى تجارب گذشته در شرایط و موقعیت هاى جدید عصر حاضر صحه گذاشت. تقریبا در همه جا تعلیم تاریخ به دانش آموزان مدارس با هدف القاى فضایل مدنى و شهروندى و ایجاد حس میهن دوستى قرین است. این کاربرد تاریخ در حکومت هاى دیکتاتورى صراحتاً جنبه تبلیغى مى یابد؛ یعنى مطابق با خواست ها و امیال حکومت تلاش مى شود تا گذشته به گونه اى تعمدى نامطلوب وانمود گردد. نگرش ها و طرز تلقى هاى متفاوت از تاریخ - نگرش توإم با غرور، یا شرم سارى ویا نگرش غرض آلود، ـ مى تواند نقش عمده اى در خط مشى سیاسى ملل و یا در نوع روابط میان آن ها ایفا کند.
از جهت فایده، تاریخ ابه خاطر تنوع تجارب انسانى و ماهیت تمدن و نیز کسب دانش به منظور فایق آمدن بر مسایل پیچیده تحقیقى سهمى اساسى و اجتناب ناپذیر در تجربه آموزشى افراد دارد. تاریخ براى دیگر شاخه هاى علوم اجتماعى و براى سیاست مداران به نحوى آشکار اطلاعات قابل ملاحظه اى را فراهم مى کند و در واقع ، هرچند با تاریخ نمی توان حوادث و تجارب انسانى را پیش بینى کرد، اما تاریخ مى تواند اساس و ریشه بسیارى از مسایل عصر حاضر را تبیین کند و به مردمان عواقب احتمالى تصمیمات گرفته شده را نشان دهد
برای دستیابی به نتایج تاریخ، تحقیق و پژوهش با استناد به منابع اصیل و دست اول نظیر: یادداشت ها و اسناد موجود در بایگانى ها، گزارش ها وخاطرات شاهدان عینى، یادداشت هاى روزانه و نامه ها، روزنامه ها و دیگر کتاب ها و نشریات معاصر ضرورت دارد. لذا تاریخنگار مى بایست مواد و مصالحى را که در اختیار دارد در قالب موضوع تحقیقى خود به گونه اى طبقه بندى کند که بتواند با بررسى دقیق و همه جانبه آنها ، سیر حوادث و رویدادها را بنا به درجه اهمیت شان به نحوى سامان دهد که در مرحله تإلیف، روایتى معقول و معنادار بیافریند. حاصل کار یک پژوهش تاریخى که مستقیما با اتکا به منابع دست اول صورت مى گیرد، معمولا به شکل مقاله علمى، تک نگارى یا کتاب تخصصى و یا همان مآخذ و تحقیقات معاصرین نمود خواهد یافت. مشروط به این که مورخین مراقب خطاى ناشى از پیش داورى و متوجه احتمال نقصان منابع تحقیق خود باشند. تعصبات ملى یا میهن پرستى خود را کنار بگذارند. و داوری را به عهده خوانندگان و آینده بگذارند .
متاسفانه ساختارهای آموزشی رایج در ایران از پایۀ نخست دبستان تا پایان آموزش عالی، همگی بر این نکته تأکید دارند که به جای بهره گیری از توان شگفت انگیز مغز برای ایجاد افکار نوین و تبدیل آنها به واقعیات، به ذخیره سازی اطّلاعات پرداخته شود! هم چنین ، با نادیده گرفتن تفاوتهای فردی یادگیرندگان، منجر به کاهش جذّابیت آموزشها شده و سطح کیفی این آموزشها پایین آورده می شود . این نگرشهای سنّتی در همۀ بخشهای آموزشی کشور و حتّی در بخشهای تخصصی آموزشی نیز رسوخ کرده است. البته، در چند سال اخیر ، بحث آموزش میراث فرهنگی برای مخاطبان کودک و نوجوان در ایران مطرح شده و فعالیت هایی نیز در این راستا انجام شده است. اگرچه شروع این آموزشها در کشور بسیار ارزشمند است، اما قابل نقد نیز هست. از این منظر و با توجه به دگرگونیهای سیستمهای نوین آموزشی، نیاز به مطالعات تخصصی در حوزة آموزش تاریخ و به روزآوری روشهای آموزشی در این حیطه بیش از پیش احساس می شود. دو نظریۀ نوین و جامع یادگیری با رویکرد آموزش تخصصی تاریخ به کودکان و نوجوانان عبارتند از: نظریۀ تمام مغزی ند هرمان و نظریۀ هوشهای چندگانۀ هوارد گاردنر.
در نظریۀ تمام مغزی هرمان، مغز انسان به چهار بخش اصلی تقسیم می شود که هر یک از این بخشها مرکز دریافت گونۀ ویژه ای از داده ها و بهره گیری از آنها است. شناخت این نظریه و کاربرد آن، ما را به سوی آموزشی جامع و همه جانبه که همان آموزش بر پایۀ بهره گیری از همۀ ویژگیهای مغز انسان است، رهنمون می شود. در نظریۀ هرمان بر این نکته تأکید شده که داده ها در ذهن یادگیرندگان به روشهای متفاوتی درک و پردازش می شوند و سبکهای ویژة یادگیری هستند که میزان یادگیری افراد را تعیین می کنند. بر پایۀ نظریۀ هوشهای چندگانۀ گاردنر ، هر انسان سالمی دارندة همۀ هوشها است و بهره گیری همه جانبه از 9 مورد هوش انسانی، از یک سو سبب فهم دقیق و کاملتر افراد نسبت به موضوعات گوناگون آموزشی شده و از دیگر سو سبب به وجود آمدن خلاقیت در افراد و موضوعات مورد مطالعه خواهد شد. با بهره گیری از این تئوریهای یادگیری در ارائه علوم و فنون، نه تنها آموزشی مؤثّر و کارا خواهیم داشت، بلکه شاهد خلاقیت در حوزة دانشی نیز خواهیم بود. امید است که اگر ساختار سنتی و دست و پاگیر آموزش و پرورش اجازه برخورداری از حاصل عملی این نظریات را در روند تعلیم و تربیت دانش اموزان نمی دهد، لااقل آموزگاران دلسوخته و ترقی خواه ایران توجهی به این دستاوردهای آموزشی داشته باشند و به کار بستن برخی از آنها را حین کلاسهای درسی خود پیگیری کنند.
یکی از جدیدترین و برجسته ترین مکاتب تاریخنگاری ، مکتب آنال است که ما ایرانی ها در باره آن کمتر خوانده ایم و مشابه آن ، به ندرت کار کرده ایم . در ابتدا باید گفت: سازندگان و پیروان مکتب آنال، از همان آغاز، نیت ایجاد یک مکتب را نداشتند و فقط در واکنش به سبک تاریخ نگاری سنتی به این سیاق روی آوردند. تاریخ نویسی سنتی که متاثر از روش مکتب متدیک یا رانکه ای ( همان که توسط عباس اقبال آشتیانی در ایران رواج یافت و هنوز هم با قوت برجای مانده است) بود، دارای ویژگی هایی چون فرمایشی بودن، خرد نگری و پرهیز از نظریه سازی و دوری از تفکر خلاق و نقادانه در بررسی منابع تاریخی بود و طبعا به مذاق اهل علم در سده 20 میلادی در اروپای در حال توسعه و تحول نمی آمد . لذا آنالیستها ضمن تاکید بر ضرورت کاربرد نظریه هدایت کننده در ابتدای پژوهش، تجربه پوزیتیویستی را هم مورد نقد قرار داده و برای پذیرش ایده های نو به صورت دائمی از رشته های مختلف علوم انسانی و تاکید بر « سنتز » میان حوزه های علوم جغرافیا، روان شناسی ، انسان شناسی، قوم نگاری،جمعیت شناسی، زبان شناسی و اقتصاد و وجود دیالوگ تصحیح کننده میان نظریه و روش ، اعلام امادگی نمودند. دغدغه آنها پرداختن به همین واقعیت اجتماعی تام و تمام بود؛ امری که بانیان مکتب انال نظیر: لوسین فور، فرنان برودل و مارک بلوخ آن را به درستی پرورش دادند ، اما از نسل سوم، متفکران آنالیست آن را به سوی گرایش های خاصی چون انسان شناسی و قوم شناسی برده و زمینه نقد خود مکتب آنال را نیز فراهم کردند.
همه می دانند که نام آنال از مجله ای به نام « تاریخچه اقتصادی و اجتماعی» و بعدها « تاریخچه اقتصادها، جوامع و تمدنها » گرفته شده است . مجلهای در علم تاریخ در فرانسه که چندین دهه به طور مستمر دیدگاه جدیدی درتاریخنگاری را مطرح و ترویج کرد. دیدگاه جدیدی که دستاندرکاران مجله را بر آن داشت که حتی در بحبوحه جنگ جهانی اول نیز ، دست از تکاپو بر ندارند. این دیدگاه که مطابق نام مجلهاش «مکتب آنال» نام گرفت، شورش گروهی از تاریخنگاران در مقابل سنت تاریخنگاری جاری در فرانسه ابتدای قرن بیست بود. این مورخان جوان با انتقاد اساسی از تاریخنویسی کلاسیک و متدیک ، بر افراط گرائی در تاریخ سیاسی و تاکید بیهوده بر زندگی شاهان، شخصیتها و گزارش طولانی جنگها و کشمکشها انگشت گذاشتند. زیرا چنین وقایعنگاری را انحراف برشمرده و معتقد بودند موضوع تاریخ ، بنا به تعریف، انسان است و نه وقایع، به ویژه انسانهایی که از قلم وقایعنگاران و مورخین درباری به دور بودهاند. دومین انتقاد حلقه مکتب آنال، متوجه تسلط دیدگاه پوزیتویستی در تاریخنگاری فرانسه بود. زیرا بر این مبنا اتکای صرف بر وقایع و محدود شدن تاریخنگاری به ردیف کردن رخدادها ، به امید آن که خود به سخن درآیند، به جدایی شاخههای مختلف تاریخ از یک سو و کم رنگ شدن رابطه بین تمامی رشتههایی که به مطالعه انسان در بستر زمان و مکان میپردازند، از سوی دیگر منجر می شود. آنها باور داشتند که تاریخنگار واقعی باید برای گسترش و عمق و غنا بخشیدن به تاریخنگاری، از یافتههای علومی چون اقتصاد، جامعهشناسی، جمعیتشناسی، انسانشناسی، قومنگاری، زبانشناسی، روانشناسی و مطالعات ادیان استفاده کند و به همکاری نزدیک با دانشمندان این علوم بپردازد و باید نظریه بر کار پژوهش تجربی تقدم داشته باشد.
از این روی، تاریخ اقتصادی-اجتماعی و توجه به ویژگیها و فرایندهای اجتماعی که از متن زندگی مردم هر منطقه برمیخیزد و روانشناسی جمعی تاریخی، یا به تعبیری «بازسازی» ذهنیتهای هر دوره یکی از علایق آنالیستها بود. به همین دلیل «مکتب آنال» را دیدگاهی میان رشتهای دانستهاند که علاوه بر زمینههایش در تاریخ بیش از همه از جغرافیای انسانی و جامعهشناسی و یا نظریه اقتصادی متاثر بوده است. اما نوآوری «آنال» در ترکیب این نظرات و خلق سنتزی بین آنهاست که ضمناً از استحاله تاریخنگاری در سایر علوم اجتماعی جلوگیری کرده و استقلال و هویت آن را حفظ می کند .
در دهههای اخیر پنج گرایش عمده در مکتب آنال قابل تشخیص بوده است:
1- مطالعاتی مربوط به تاریخ روستایی و تاریخ محلی بر پایه پژوهشهای جغرافیایی و منطقهای.
2-بررسیهایی در تاریخ اقتصادی، جمعیتشناختی و جغرافیایی از طریق تجزیه و تحلیلهای کمّی هدایت شده توسط نظریه و در جهت اثبات آن نظریهها.
3- مطالعات انسانشناختی فرهنگهای غیر اروپایی در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین.
4- پژوهشهای مربوط به زندگی روزمره در گستره تاریخ و توجه به عادات و الگوهای زندگی بهویژه آداب مربوط به غذا خوردن؛ چه از نظر زیست شناختی و چه از نظر رفتارهای اجتماعی.
5-تحقیقاتی در زمینه دیدگاه ها و جهانبینیها با تاکید بر تفکرات جمعی، شعور عمومی، فلکلور و تجزیه و تحلیل ساختاری اسطورهها و افسانهها.
دانشجویان مقطع دکتری علوم سیاسی : گرایش مسائل ایران در واحد شهر رود توجه کافی مبذول دارند که :
کتاب :
دوام اندیشه سیاسی در ایران تالیف : محمدناصر تقوی : قم: بوستان کتاب ، 1383
معیار آزمون درس تاریخ اندیشه سیاسی در ایران خواهد بود.
فصول مهم برای آزمون :
- پیشگفتار و نیز گفتارهای 1 و 2 می باشد.
- صفحات 30 تا 60 و 100 تا 120 حذف هستند
*** در باره حکومت سلجوقیان منابع و مآخذ متعددی وجود دارد، اما باز هم جای یک تحقیق جامع در باره حیات تمدنی و فرهنگی این عهد خالی است .
- راوندی، محمد، راحه الصدور و آیه السرور ، ترجمه محمد اقبال
- آق سرائی، کریم الدین، مسامره الاخبار و مسایره الاخیار ، تصحیح عثمان توران
- بی نام، مجمل التواریخ و القصص، تصحیح محمدتقی ملک الشعرای بهار
- نیشابوری، ظهیرالدین ، سلجوقنامه
- یزدی، محمد حسینی، العراضه فی حکایه السلجوقیه
- کرمانی، افضل الدین، عقد العلی للموقف الاعلی
- حسینی، صدر الدین، اخبار الدوله السلجوقیه
- بُنداری اصفهانی، فتح بن علی، زبده النصره و نخبه العصره ، ترجمه محمدحسین جلیلی
- حلمی، احمد کمال الدین،1383، دولت سلجوقیان، ترجمه عبدالله ناصری طاهری ، تهران: پژوهشکده حوزه و دانشگاه
- ستارزاده، ملیحه، 1384 ، سلجوقیان، تهران: سمت
- فروزانی، ابوالقاسم، 1386، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوره سلجوقیان، تهران: سمت
- پرویز، عباس،1351، تاریخ سلاجقه و خورازمشاهیان ، تهران: کتاب ایران
- بویل، جان آندرو ،1366، تاریخ ایران کمبریج، جلد 5 ، ترجمه حسن انوشه، تهران: امیرکبیر
- کلوزنر، کارلا ،1363 ، دیوانسالاری عهد سلجوقی، ترجمه یعقوب آژند، تهران: امیر کبیر
- ریپکا، یان،1361، ادبیات ایران در دوره سلجوقی و اوایل مغول، ترجمه یعقوب آژند، تهران : گستره
- باسورث و دیگران،1390، سلجوقیان، ترجمه یعقوب آژند، تهران: مولی
- صدقی، ناصر،1393، تاریخنگاری ایران عهد سلجوقی، تهران: پژوهشکده تاریخ اسلام