تربیت نسل فردا
1 – خیلی از پدر مادرها صاحب فرزند می شوند در حالی که اصلا با دشواریهای وظیفه خطیر سرپرستی و تربیت بچه ها آشنایی ندارند . اگر آنها به خوبی با مشکلات تعلیم و تربیت فرزندان آشنا باشند شاید بسیاری به فکر بچه آوردن هم نیفتند . هرچند می گویند این محیط و فرهنگ اجتماعی است که کودک را به گونه خاصی شخصیت می دهد یا شخصیت و منش فرزندانمان ناشی از خمیره و فطرت متفاوت هر کدام از آنهاست؛ اما باید گفت که مهمترین و اصلی ترین نقش را پدر و مادر به عهده دارند؛ پس اگر جوانی به راه خلاف افتاد یا مومن و صالح گردید، ناشی از تاثیر تربیت خانواده اوست. حتی اگر برادرش برخلاف او اخلاق و منش دیگری داشته باشد . بیشتر پدر و مادرها تنها به نیازهای مادی فرزندانشان می اندیشند و کمتر با آنها رابطه عاطفی برقرار می سازند . اگر ببینند که فرزندشان ناراحت است و رفتار غیر معمول دارد، اولین سوال یا کمکی که به او می کنند راجع به خورد و خوراک و نیازهای مادی اوست . آنها نمی دانند که باید هر چند ساعت فرزندان را زیر نظر بگذرانند و از مناسبات او آگاه باشند.. شاید این حرف گزافی به نظر آید، اما واقعیت همین است که مشغولیتهای خانه یا اداره و گرفتاریهای روزمره نباید والدین را لحظه ای از فرزندشان غافل نگه دارد ( چه کودک ، چه نوجوان و چه جوان ) مگر نه این که پدری در اداره خبردار شود که فرزندش دچار سانحه شده ، کارش را رها کرده و آسیمه سر به سراغ فرزند خود می رود، پس چه می شود اگر پدر و مادر حتی در لحظه ای که تصور می کنند مشکلی نیست هم، سری به فرزند خود بزنند تا چه رسد به وقتی که مثلا نوجوان در جایی ساکت نشسته و در فکر فرو رفته است. هر چند رفتارها با بچه ها باید بر حسب سن و سال از کودکی ، نوجوانی تا جوانی تغییر پیدا کند؛ اما به طور کلی گام اول تربیت، مراقبت و نظارت غیرمحسوس والدین و واکنش منطقی و سریع آنها نسبت به تغییرات روحی در بچه هاست .
2 – کودک و نوجوان چنان با پدر و مادر روابط نزدیک داشته باشد ، هر مشکلی را با آنها در میان می گذارد . نباید گذاشت جوان با مشکلات و دردهایش تنها باشد یا آنها را با دوستانش بازگو کند؛ بلکه باید شرایطی فراهم گردد که حتی اگر جوانی عاشق شد یا کار بدی کرد یا دچار بحران فکری و روحی شد با والدین خویش آن را درمیان بگذارد . احساس رفاقت و دوستی به معنای واقعی کلمه باید بین والدین و فرزندان برقرار باشد . به نحوی که فرزندان احساس کنند در هر مساله و مشکلی می توانند با پدر و مادر خود مشورت کنند؛ مع هذا نباید از احساس مشورت فراتر رود و والدین حق ندارند حتی به گونه ای نصیحت اجباری کنند که شخصیت فرزندشان دچار تنش روحی شده و احساس کنند که باید مرتبا از والدین کسب تکلیف کنند. ضمن این که او را به صورت منطقی و با لحنی کلی راهنمایی می کنند به وی تفهیم کنند که باید از عقل خویش نیز کمک بگیرد و حاصل آن را با نصایح و تجربیات بزرگترها تلفیق کند هرگونه صحبت و راهنمایی که باعث خرد شدن شخصیت نوجوان یا احساس خود کم بینی در او گردد محکوم است . اگر ارتباط روز افزون والدین و کودکان بر اساس منطق و عشق شکل گیرد و تثببت شود، اکثر مشکلات خانواده حل می شود و حتی می توان مسائل کلی خانواده را با همفکری حل نمود. پس لازم است گاهی حتی مسائل خانواده را به فرزندان گفت و از آنها نظر خواست. حتی پدر و مادر دردهایشان را به کودک بگویند و نظرش را جویا شوند. پس گام دوم در تربیت، .همسوئی و رابطه عاطفی و عقلانی نزدیک بین والدین و فرزندان است که نتایج متعددی دربر خواهد داشت .
3 – متاسفانه بیشتر مردمان مشرق زمین اسیر احساسات هستند و در هرجایی که با مسئله ای روبرو می شوند، بیش از به کار انداختن قوه عقلانی ، احساست خود را برانگیخته می کنند . شاید به همین خاطر است که زودتر از موعد قضاوت کرده یا واکنش احساسی نشان می دهند. وقتی والدین ، فرزندانشان را در موقعیتی خاص می بینند، بلافاصله حرفی از دهانشان خارج می شود و این کمترین واکنش آنهاست. چه رسد به پدر و مادری که مثلاً وقتی کودکشان را در کنار یک شیشه شکسته می بینند بدون تامل واکنش تندی، حتی از سر نگرانی نشان می دهند . در چنین موقعیتی باید بدانند که اگر کودکمان مقصر باشد هم، نباید او را ملامت کنند؛ بلکه اول از همه علت این رفتار غیر طبیعی او را بفهمند و در صدد تفهیم موضوع به خود یا کودک برآیند . به هیچ وجه نباید از شلاق زبان یا دست ( تنبیه لفظی یا جسمی) استفاده کرد . بلکه لازم است به آرامی کودک را متوجه خطایش نموده و ترغیبش نمایند تا اشتباه خود را جبران کند. اگر هم مقصر نیست که باید علت را از او پرسید و احساس شعف کرد که خطری متوجه او نشده و نشان داد که پدر یا مادر به سلامت کودک بیشتر علاقمند و نگران هستند تا به صدا یا شکستن شیشه و غرامت آن ...و لذا گام بعدی در مواجهه با فرزندان ارجحیت دادن به برخورد عقلائی به جای مواجهه احساسی و غلبه بر خشم و تندی و محبت بی جا و احساسات دیگری است که در مواقع حوادث و .... بروز داده می شود.
4 – اگر پدر و مادری کم سواد هم باشند، می توانند فرزندانی با شخصیت و هوشمند تربیت کنند ،چرا که اگر فرزند به عالی ترین مدارج علمی یا اخلاقی رسیده، ناشی از نوع تربیت حاکم در خانه بوده است . اگر والدین می خواهند فرزندانشان دانشوری برجسته و تحصیلکرده ای متعهد و شایسته از کار درآیند ؛ لازم است او را به مطالعه تشویق و علاوه بر تامین نیازهای مادی ،گرایشها و احساسات و تفکرات خاص او را هم درک کرده و پس از شناسایی به مسیر خاصی هدایتش دهند . اگر فرزندی جویای تحصیل یا فعالیت در یک زمینه حرفه ای است؛ تشخیص درست بودن این علاقمندی و گرایش با والدین است و راه هدایت به مسیر اصلی هم با آنها ، منتهی با شیوه ای متین و منطقی ، اگر هم فرزندی صالح می خواهند ، راهش تنها وادار کردن به صلاح و سداد یا حاکمیت فکری دادن به فروع دین نیست، بلکه در درجه اول باید درست اندیشیدن ( تفقه فی الدین ) را به او یاد داد و سپس او را در انتخاب راه اخلاقی آزادانه هدایت کرد . پس والدینی که فرزند نخبه و صالح می خواهند، ابزارش در دست آنهاست ، خمیر مایه فرزندان را به گونه ای شکل دهند که کمال مطلوب است .
5 – اعتقاد عمیق به فرهنگها و ادیان ، یعنی پای بندی مردمان شرقی به سنتهای دینی و فرهنگی ، ضمن داشتن برخی فواید ، زیان هائی هم دارد و برخی از آنها چنین است. مثلا والدین اجبار دارند تا فرزندان دقیقا مثل آنها فکر کرده و عمل کنند؛ در حالی که زمانه والدین با دوران فرزندان تفاوت دارد . در مسئله دین ، اگر بگذارند نوجوان خود راه صحیح دین را برگزیند، به خطا نرفته اند، چرا باید آموزش دین جنبه تعبدی و التزامی داشته باشد و اجباری در پذیرش اصول و فروع دین باشد ، آن هم بدون آن که شناخت فکری در باره جوهره دیانت برای فرزندان صورت گرفته باشد یا مثلا از جنبه اخلاق، در دوران حساس بلوغ ( که اساس شخصیت بسیاری از بچه ها شکل می گیرد ) والدین از فرزندشان دور می باشند و دختر یا پسر نمی تواند حتی تغییرات جسمی و روحی دوره بلوغ را با آنها در میان بگذارد و خطرهای احتمالی ناآشنایئ با دگردیسی این دوره را رفع کند. به نظر می آید والدین می توانند بسیاری از اصول اخلاقی و مذهبی تقیدآمیز را که دست و پای آنها را در تربیت فرزندان می بندد، کنار گذاشته و تقیدات سنتی و شرعی غیر ضروری و زیان بار را از روند تربیت کودک و نوجوان حذف کنند