تاریخ پیرائی
متن ذیل ، بخشی از کتابچه کوچکی است به نام تاریخ و پندهایش از احمد کسروی. مورخی ژرف نگر که صرف نظر از باورهای دگراندیشانه اش، نگرشی آینده نگرانه به تاریخ داشت:
« شاید خوانندگانى می دانند که ما بتاریخ ارج می گزاریم و آن را سودمند می شماریم. در اینجا فرصت آن نیست که ما از نیکى و سودمندى تاریخ گفتگو کنیم و نیازى هم بچنان گفتگویى نیست. به تاریخْ همه ی توده هاى جهان ارج می گزارند ما هم باید بگزاریم. در اینجا آنچه باید گفت این ا ست که ایران کشور ما هنوز تاریخ درستى نمی دارد. هنوز تاریخ درستى براى این کشور نوشته نشده و به این زودى هم نوشته نخواهد شد. براى آن که در ایران تاریخ درستى باشد باید در گذشته هاى چند هزار ساله ی این توده و کشور روزگار به روزگار جستجوها رود و بررسیها شود و نتیجه ی آنها بدست آید ، و نخسـت یک رشته کتابهـاى ایـن چنانى « کتابهائى که هر یکى درباره ی بخشى از تاریخ ماست » نوشـته شـود و به چـاپ رسد و سـپس از روی هم رفته ی آنها تاریخ درستی ـ در چند جلد ـ براى این کشور نوشته شود. اینست معنى آنچه می گویم:
شگفت تر آن است که دوره هاى باستانى تاریخ ایران ـ مثلاً زمانهاى هخامنشى و اشـکانى و ساسـانی ـ چـون دانشمندان اروپا و آمریکا به آنها پرداخته اند روشن تر از زمانهاى دیرتر ـ دوره هاى پس از اسلام ـمی باشد. این دوره پس از اسلام چندان تاریکست که سالها باید بررسیها و جستجوهاى دانشمندانه رود تا روشن گردددر این دوره تاریخنویسان بسیار بوده اند و ما کتابهاى بسیار به عربى و فارسى در دست داریم. ولى همه می دانیم که آن تاریخنویسان همه چیز را ننوشته اند و آنچه نوشته اند پیراسته از آلودگی ها نبوده است. در آن زمان ها تـاریخ را سرگذشـت پادشاهان و فرمانروایــان و زور ورزان و جنگها و کشاکش هاى آنهـا می شناختند و تنها این زمینه را دنبال می کردند و بیشتر تاریخنویسان تاریخ را به نام یک پادشاه و یـا یک وزیر نوشته بیش از همه به ستایش و چاپلوسى می کوشیدند و در پى راستی ها نبودند. کوتاه سخن : در آن زمانها این شیوه ی دانشمندانه ی امروزى که ما از اروپایی ها یاد گرفته ایم در میان نبوده. این است کتابهایى که از زمان هاى گذشته بازمانـده « تـاریخ » شمرده نمى شوند ، آنها در دست مـا « مدرک» است که در جستجوهاى خود از آنها نیز سود جوییم. به هرحال یکى از کارهایی که در این زمینه باید بود این اسـت کـه هرگونـه کتابهـا و یادداشت ها کـه در زمینه ی تاریخ است بچاپ رسد و پراکنده گردد که از این راه کمکى به کسانی کـه در این بـاره به جستجو خواهند پرداخت کرده شود. از آنجا که این گونه کتابها از سندهای تاریخی ایران است و آنها را نتوان نادیده انگاشت و بدور انداخت ، یکی از کارهایی که باید بود آن اسـت کـه کسانی آنها را بگیرند و نیک بخوانند و معنی هایی را که در آنهاست و تاریخ است با زبان ساده بنویسند و یا جمله های معنی دار آنها را از جمله های بی معنی جدا گردانند. یک جمله بگـویم : آنهـا را از آلـودگی پـاک سازند که بدینسان بهره مندی انجام گرفته و هم آنها با آن بدی ها در گردش نباشد. »