تاریخنگار

پایگاه داده های تاریخی و کتابشناسی

تاریخنگار

پایگاه داده های تاریخی و کتابشناسی

تاریخنگار

آرمان وبگاه تاریخنگار ، پیشکش داده های سودبخش در زمینه تاریخ و فرهنگ است و تلاش دارد تا راهنمای کوچکی برای دانش پژوهان پرسشگر و کوشا باشد. ایدون چنین باد.
نشانی پست الکترونیکی تاریخنگار در قسمت «تماس با من» درج است

طبقه بندی موضوعی

در اینجا به پاره ای مشابهات اعتقادی بین اسلام و آئینهای ایرانی اشاره می شود ، با این تذکر که : تقدم و تاخر ظهور ادیان ، الزاماً نمی تواند دلیل کپی برداری یک دین از دیانت دیگر باشد . چه بسا یک معرفت انسانی که از کهن وجود داشته ، بین آموزه های ادیان مختلف نفوذ کرده باشد .

برخی از شرق شناسان معتقدند که داستان معراج پیامبر اسلام( ص) مشابه سفر روحانی اردویراف حکیم زرتشتی است و حتی واژه « بُراق» که نام مرکب پیامبر است، از کلمه پارسی« باره» یعنی اسب گرفته شده است. برخی دیگر به تشابه باور زرتشتیان به ظهور منجی دیانت زرتشتی، سوشیانت با قیام مهدی موعود در کیش تشیع اشاره دارند . نیز، در باب تشابه بحث روح کیهانی و رسول در هر دو دیانت سخنانی گفته شده که جای تامل دارد. اسلام شناس دیگری بر آن است که موارد متعدی از پدیده ها و شعائر معادشناسی در بین پیروان زرتشت و اسلام مشاهده می شود؛ مثل: تطهیر درگذشتگان پس از مرگ، قرائت اوراد برای متوفیان، ایمان به سنجش اعمال آدمی با ترازو  و.. نفر بعدی، با اشاره به تشابه برخی قصصص قرانی با روایات زرتشتیان بیان داشته است که مثلاً آیه مبارکه « قال الست بربکم؟ قالو بلی» در سوره بقره با بندی از فصل سوم کتاب دینی بُن دهش همخوانی دارد. یا داستان کهن هاروت و ماروت فرشتگان مغضوب شده خداوند ، را می توان با توجه به نام دو امشاسپند زرتشتی یعنی هوروتات و امرتات (همان خرداد و مرداد) مورد بررسی قرار داد. تعدادی از پژوهندگان ایران شناس به موارد دیگری چون مشابهت های آئینی و نمادین اسلام و زرتشتی اشاره کرده اند و معتقدند که موارد عدیده ای از مظاهر اعتقادی و فرهنگی دین اسلام را در متون کهن و اساطیر و روایات باستانی ایران زمین می توان جستجو کرد. مثل: سفارش زرتشتیان بر اصل « همپرسگیه» یا مشاوره که در اسلام به اصل شورا مشهور است و یا تاکید بر تقیه و کتمان عقیده که در هر دو دیانت ملاحظه می گردد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۵ ، ۰۷:۴۸
تاریخنگار

**  این متن ، بخشی از مقاله ادونیس برکلی تحت عنوان « تاریخ و فلسفه تاریخ» است که ضمناً تعریفی از تاریخ از زبان یک محقق و متخصص این رشته دارد:

تاریخ عبارت است از حوادث و تجارب گذشته بشر. به عبارت دقیق تر تاریخ در حکم حافظه اى است که حوادث و تجارب گذشته بشر تا حد زیادى به واسطه آثار مکتوب در آن، حفظ شده است. تاریخ در معناى معمول و متداول، به حاصل کار مورخانى اطلاق مى شود که در صددند با اتکا بر آثار مکتوب اصیل یا منابع، جریان وقایع و رویدادها را در قالب گزارش هاى روایى بازسازى کنند. به کمک آثار مکتوب مى توان دوران تاریخى را از ادوار پیش از تاریخ متمایز ساخت. گرچه فهم و شناخت دوران پیش از تاریخ تنها از راه تحقیقات باستان شناسى امکان پذیر است

موضوع اصلى مورد مطالعه تاریخ گذشته اى است که داراى اهمیت باشد، در این معنا مى توان افعال و اعمال افراد و نهادهایى که بر تجربه بشر و سیر تحول تمام جوامع تإثیر گذاشته اند را واجد اهمیت تلقى کرد. تاریخ در مفهوم سنتى عمده معطوف به اقدامات حکومت ها، فرمانروایان و جنگ و ستیز میان آنها بوده است؛ یعنى تاریخ سیاسى و دیپلماتیک. اما در صدسال گذشته، حوزه و دامنه علایق تاریخ گسترش یافته و تاریخ، افکار و عقاید و الگوها و تمایلات موجود در حیات اجتماعى و اقتصادى که به طور کامل بر جامعه تإثیر مى گذارند یا آن را متمایز مى کنند را شامل شده است

تاریخ به طور متعارف و معمول، از دیدگاه کشورى معین یا تمدنى خاص نوشته شده و مطالعه مى گردد. مثلاً اصطلاح تاریخ جهانى، عمدتاً به تمدن اروپایى یا غربى اطلاق مى شود. تمدنى که پیشینه آن از شرق نزدیک باستان آغاز و تا دوران استیلاى واقعى بر جهان، در دوران جدید، ادامه مى یابد. مع هذا افول قدرت هاى اروپایى در میانه قرن بیستم و ظهور دولت هاى جدید در آسیا و آفریقا، توجه غربیان را به سابقه و پیشینه تاریخ تمدن هاى دیگر جلب کرد و تاریخ غرب محوری رو به تضعیف نهاد.

تاریخ پژوهى را یا در زمره شاخه اى از علوم انسانى یا به عنوان شعبه اى از علوم اجتماعى در نظر مى گرفته اند. اما در حقیقت، تاریخ از لحاظ روش وموضوع تحقیق به هر دو رشته فوق تعلق دارد. تاریخ اگر به عنوان شعبه اى از علوم اجتماعى در نظر گرفته شود با تمام مقولات متنوع تجارب بشرى سرو کار پیدا مى کند؛ مقولاتى که هر یک به گونه اى مجزا در حوزه علوم سیاسى، اقتصادى، جامعه شناسى و مردم شناسى مورد بحث و بررسى قرار مى گیرند. از این نظر تاریخ داراى سه مشخصه بارز است :

1-       تاکید بر بُعد کرونولوژیک حوادث ،

2-       وجود رابطه متقابل میان جنبه هاى مختلف تجارب اجتماعى،

3-       تاکید بر تبیین هاى چند عاملى و توجه ویژه به حوادث و رویدادهاى خاص و واحد

افزون بر این، بخش اعظم مضمون مطالعات تاریخى، به ناچار با حوادث و تجارب انسانى که با فعالیت هاى فکرى و فرهنگى سروکار دارد، ربط پیدا مى کند. مطالعات و تحقیقات تاریخى با اهداف و مقاصد مختلفى از جمله ارضاى حس کنجکاوى صرف و کسب آگاهى انجام مى گیرد که این امر به نوبه خود زمینه و شالوده هر نوع فعالیت علمى است. مطالعه و تحقیق در تاریخ اغلب به منظور کسب عبرت هایى است که مى بایست از تاریخ گرفت، اگر چه به سادگى نمى توان بر کارآیى تجارب گذشته در شرایط و موقعیت هاى جدید عصر حاضر صحه گذاشت. تقریبا در همه جا تعلیم تاریخ به دانش آموزان مدارس با هدف القاى فضایل مدنى و شهروندى و ایجاد حس میهن دوستى قرین است. این کاربرد تاریخ در حکومت هاى دیکتاتورى صراحتاً جنبه تبلیغى مى یابد؛ یعنى مطابق با خواست ها و امیال حکومت تلاش مى شود تا گذشته به گونه اى تعمدى نامطلوب وانمود گردد. نگرش ها و طرز تلقى هاى متفاوت از تاریخ - نگرش توإم با غرور، یا شرم سارى ویا نگرش غرض آلود، ـ مى تواند نقش عمده اى در خط مشى سیاسى ملل و یا در نوع روابط میان آن ها ایفا کند.

از جهت فایده، تاریخ ابه خاطر تنوع تجارب انسانى و ماهیت تمدن و نیز کسب دانش به منظور فایق آمدن بر مسایل پیچیده تحقیقى سهمى اساسى و اجتناب ناپذیر در تجربه آموزشى افراد دارد. تاریخ براى دیگر شاخه هاى علوم اجتماعى و براى سیاست مداران به نحوى آشکار اطلاعات قابل ملاحظه اى را فراهم مى کند و در واقع ، هرچند با تاریخ نمی توان حوادث و تجارب انسانى را پیش بینى کرد، اما تاریخ مى تواند  اساس و ریشه بسیارى از مسایل عصر حاضر را تبیین کند و به مردمان عواقب احتمالى تصمیمات گرفته شده را نشان دهد

برای دستیابی به نتایج تاریخ، تحقیق و پژوهش با استناد به منابع اصیل و دست اول نظیر: یادداشت ها و اسناد موجود در بایگانى ها، گزارش ها وخاطرات شاهدان عینى، یادداشت هاى روزانه و نامه ها، روزنامه ها و دیگر کتاب ها و نشریات معاصر ضرورت دارد. لذا تاریخنگار مى بایست مواد و مصالحى را که در اختیار دارد در قالب موضوع تحقیقى خود به گونه اى طبقه بندى کند که بتواند با بررسى دقیق و همه جانبه آنها ، سیر حوادث و رویدادها را بنا به درجه اهمیت شان به نحوى سامان دهد که در مرحله تإلیف، روایتى معقول و معنادار بیافریند. حاصل کار یک پژوهش تاریخى که مستقیما با اتکا به منابع دست اول صورت مى گیرد، معمولا به شکل مقاله علمى، تک نگارى یا کتاب تخصصى و یا همان مآخذ و تحقیقات معاصرین نمود خواهد یافت. مشروط به این که مورخین مراقب خطاى ناشى از پیش داورى و متوجه احتمال نقصان منابع تحقیق خود باشند. تعصبات ملى یا میهن پرستى خود را کنار بگذارند. و داوری را به عهده خوانندگان و آینده بگذارند . 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۲۳
تاریخنگار

این هم یک عکس بدون شرح تاریخی : عکاس محرم بوده است! و ضمنا مشهور و قدرتمند!!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۳
تاریخنگار

متاسفانه ساختارهای آموزشی رایج در ایران از پایۀ نخست دبستان تا پایان آموزش عالی، همگی بر این نکته تأکید دارند که به جای بهره گیری از توان شگفت انگیز مغز برای ایجاد افکار نوین و تبدیل آنها به واقعیات، به ذخیره سازی اطّلاعات پرداخته شود! هم چنین ، با نادیده گرفتن تفاوتهای فردی یادگیرندگان، منجر به کاهش جذّابیت آموزشها شده و سطح کیفی این آموزشها پایین آورده می شود . این نگرشهای سنّتی در همۀ بخشهای آموزشی کشور و حتّی در بخشهای تخصصی آموزشی نیز رسوخ کرده است. البته، در چند سال اخیر ، بحث آموزش میراث فرهنگی برای مخاطبان کودک و نوجوان در ایران مطرح شده و فعالیت هایی نیز در این راستا انجام شده است. اگرچه شروع این آموزشها در کشور بسیار ارزشمند است، اما قابل نقد نیز هست. از این منظر و با توجه به دگرگونیهای سیستمهای نوین آموزشی، نیاز به مطالعات تخصصی در حوزة آموزش تاریخ و به روزآوری روشهای آموزشی در این حیطه بیش از پیش احساس می شود. دو نظریۀ نوین و جامع یادگیری با رویکرد آموزش تخصصی تاریخ به کودکان و نوجوانان عبارتند از: نظریۀ تمام مغزی ند هرمان و نظریۀ هوشهای چندگانۀ هوارد گاردنر.

 در نظریۀ تمام مغزی هرمان، مغز انسان به چهار بخش اصلی تقسیم می شود که هر یک از این بخشها مرکز دریافت گونۀ ویژه ای از داده ها و بهره گیری از آنها است. شناخت این نظریه و کاربرد آن، ما را به سوی آموزشی جامع و همه جانبه که همان آموزش بر پایۀ بهره گیری از همۀ ویژگیهای مغز انسان است، رهنمون می شود. در نظریۀ هرمان بر این نکته تأکید شده که داده ها در ذهن یادگیرندگان به روشهای متفاوتی درک و پردازش می شوند و سبکهای ویژة یادگیری هستند که میزان یادگیری افراد را تعیین می کنند. بر پایۀ نظریۀ هوشهای چندگانۀ گاردنر ، هر انسان سالمی دارندة همۀ هوشها است و بهره گیری همه جانبه از 9 مورد هوش انسانی، از یک سو سبب فهم دقیق و کاملتر افراد نسبت به موضوعات گوناگون آموزشی شده و از دیگر سو سبب به وجود آمدن خلاقیت در افراد و موضوعات مورد مطالعه خواهد شد. با بهره گیری از این تئوریهای یادگیری در ارائه علوم و فنون، نه تنها آموزشی مؤثّر و کارا خواهیم داشت، بلکه شاهد خلاقیت در حوزة دانشی نیز خواهیم بود. امید است که اگر ساختار سنتی و دست و پاگیر آموزش و پرورش اجازه برخورداری از حاصل عملی این نظریات را در روند تعلیم و تربیت دانش اموزان نمی دهد، لااقل آموزگاران دلسوخته و ترقی خواه ایران توجهی به این دستاوردهای آموزشی داشته باشند و به کار بستن برخی از آنها را حین کلاسهای درسی خود پیگیری کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۲۲
تاریخنگار

یکی از جدیدترین و برجسته ترین مکاتب تاریخنگاری ، مکتب آنال است که ما ایرانی ها در باره آن کمتر خوانده ایم و مشابه آن ، به ندرت کار کرده ایم . در ابتدا باید گفت: سازندگان و پیروان مکتب آنال، از همان آغاز، نیت ایجاد یک مکتب را نداشتند و فقط در واکنش به سبک تاریخ نگاری سنتی به این سیاق روی آوردند. تاریخ نویسی سنتی که متاثر از روش مکتب متدیک یا رانکه ای ( همان که توسط عباس اقبال آشتیانی در ایران رواج یافت و هنوز هم با قوت برجای مانده است) بود، دارای ویژگی هایی چون فرمایشی بودن، خرد نگری و پرهیز از نظریه سازی و دوری از تفکر خلاق و نقادانه در بررسی منابع تاریخی بود و طبعا به مذاق اهل علم در سده 20 میلادی در اروپای در حال توسعه و تحول نمی آمد . لذا آنالیستها ضمن تاکید بر ضرورت کاربرد نظریه هدایت کننده در ابتدای پژوهش، تجربه پوزیتیویستی را هم مورد نقد قرار داده و برای پذیرش ایده های نو به صورت دائمی از رشته های مختلف علوم انسانی و تاکید بر « سنتز » میان حوزه های علوم جغرافیا، روان شناسی ، انسان شناسی، قوم نگاری،جمعیت شناسی، زبان شناسی و اقتصاد و وجود دیالوگ تصحیح کننده میان نظریه و روش ، اعلام امادگی نمودند. دغدغه آنها پرداختن به همین واقعیت اجتماعی تام و تمام بود؛ امری که بانیان مکتب انال نظیر: لوسین فور، فرنان برودل و مارک بلوخ آن را به درستی پرورش دادند ، اما از نسل سوم، متفکران آنالیست آن را به سوی گرایش های خاصی چون انسان شناسی و قوم شناسی برده و زمینه نقد خود مکتب آنال را نیز فراهم کردند.

همه می دانند که نام آنال از مجله ای به نام « تاریخچه اقتصادی و اجتماعی» و بعدها « تاریخچه اقتصادها، جوامع و تمدن‌ها » گرفته شده است . مجله‌ای در علم تاریخ در فرانسه که چندین دهه به طور مستمر دیدگاه جدیدی درتاریخ‌نگاری را مطرح و ترویج کرد. دیدگاه جدیدی که دست‌اندرکاران مجله را بر آن داشت که حتی در بحبوحه جنگ جهانی اول نیز ، دست از تکاپو بر ندارند. این دیدگاه که مطابق نام مجله‌اش «مکتب آنال» نام گرفت، شورش گروهی از تاریخ‌نگاران در مقابل سنت تاریخ‌نگاری جاری در فرانسه ابتدای قرن بیست بود. این مورخان جوان با انتقاد اساسی از تاریخنویسی کلاسیک و متدیک ، بر افراط گرائی در تاریخ سیاسی و تاکید بیهوده بر زندگی شاهان، شخصیت‌ها و گزارش طولانی جنگ‌ها و کشمکش‌ها انگشت گذاشتند. زیرا چنین وقایعنگاری را انحراف برشمرده و معتقد بودند موضوع تاریخ ، بنا به تعریف، انسان است و نه وقایع، به ویژه انسان‌هایی که از قلم وقایع‌نگاران و مورخین درباری به دور بوده‌اند. دومین انتقاد حلقه مکتب آنال، متوجه تسلط دیدگاه پوزیتویستی در تاریخ‌نگاری فرانسه بود. زیرا بر این مبنا اتکای صرف بر وقایع و محدود شدن تاریخ‌نگاری به ردیف کردن رخدادها ، به امید آن که خود به سخن درآیند، به جدایی شاخه‌های مختلف تاریخ از یک سو و کم رنگ شدن رابطه بین تمامی رشته‌هایی که به مطالعه انسان در بستر زمان و مکان می‌پردازند، از سوی دیگر منجر می شود. آنها باور داشتند که تاریخنگار واقعی باید برای گسترش و عمق و غنا بخشیدن به تاریخ‌نگاری، از یافته‌های علومی چون اقتصاد، جامعه‌شناسی، جمعیت‌شناسی، انسان‌شناسی، قوم‌نگاری، زبان‌شناسی، روانشناسی و مطالعات ادیان استفاده کند و به همکاری نزدیک با دانشمندان این علوم بپردازد و باید نظریه بر کار پژوهش تجربی تقدم داشته باشد.

از این روی، تاریخ اقتصادی-اجتماعی و توجه به ویژگی‌ها و فرایندهای اجتماعی که از متن زندگی مردم هر منطقه برمی‌خیزد و روانشناسی جمعی تاریخی، یا به تعبیری «بازسازی» ذهنیت‌های هر دوره یکی از علایق آنالیستها بود. به همین دلیل «مکتب آنال» را دیدگاهی میان رشته‌ای دانسته‌اند که علاوه بر زمینه‌هایش در تاریخ بیش از همه از جغرافیای انسانی و جامعه‌شناسی و یا نظریه اقتصادی متاثر بوده است. اما نوآوری «آنال» در ترکیب این نظرات و خلق سنتزی بین آنهاست که ضمناً از استحاله تاریخنگاری در سایر علوم اجتماعی جلوگیری کرده و استقلال و هویت آن را حفظ می کند .

در دهه‌های اخیر پنج گرایش عمده در مکتب آنال قابل تشخیص بوده است:

1- مطالعاتی مربوط به تاریخ روستایی و تاریخ محلی بر پایه پژوهشهای جغرافیایی و منطقه‌ای.

2-بررسی‌هایی در تاریخ اقتصادی، جمعیت‌شناختی و جغرافیایی از طریق تجزیه و تحلیل‌های کمّی هدایت شده توسط نظریه و در جهت اثبات آن نظریه‌ها.

3- مطالعات انسان‌شناختی فرهنگ‌های غیر اروپایی در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین.

4- پژوهش‌های مربوط به زندگی روزمره در گستره تاریخ و توجه به عادات و الگوهای زندگی به‌ویژه آداب مربوط به غذا خوردن؛ چه از نظر زیست شناختی و چه از نظر رفتارهای اجتماعی.

5-تحقیقاتی در زمینه دیدگا‌ه ها و جهان‌بینی‌ها با تاکید بر تفکرات جمعی، شعور عمومی، فلکلور و تجزیه و تحلیل ساختاری اسطوره‌ها و افسانه‌ها.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۰
تاریخنگار

دانشجویان مقطع دکتری علوم سیاسی : گرایش مسائل ایران در واحد شهر رود توجه کافی مبذول دارند که :

 

کتاب :

دوام اندیشه سیاسی در ایران تالیف : محمدناصر تقوی : قم: بوستان کتاب ، 1383

 

معیار آزمون درس تاریخ اندیشه سیاسی در ایران خواهد بود.

فصول مهم برای آزمون :

- پیشگفتار و نیز گفتارهای 1 و 2 می باشد.

- صفحات 30 تا 60 و 100 تا  120 حذف هستند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۰۱
تاریخنگار

***  در باره حکومت سلجوقیان منابع و مآخذ متعددی وجود دارد، اما باز هم جای یک تحقیق جامع در باره حیات تمدنی و فرهنگی این عهد خالی است .

- راوندی، محمد، راحه الصدور و آیه السرور ، ترجمه محمد اقبال

- آق سرائی، کریم الدین، مسامره الاخبار و مسایره الاخیار ، تصحیح عثمان توران

- بی نام، مجمل التواریخ و القصص، تصحیح محمدتقی ملک الشعرای بهار

- نیشابوری، ظهیرالدین ، سلجوقنامه

- یزدی، محمد حسینی، العراضه فی حکایه السلجوقیه

- کرمانی، افضل الدین، عقد العلی للموقف الاعلی

- حسینی، صدر الدین، اخبار الدوله السلجوقیه

- بُنداری اصفهانی، فتح بن علی، زبده النصره و نخبه العصره ، ترجمه محمدحسین جلیلی

- حلمی، احمد کمال الدین،1383، دولت سلجوقیان، ترجمه عبدالله ناصری طاهری ، تهران: پژوهشکده حوزه و دانشگاه

- ستارزاده، ملیحه، 1384 ، سلجوقیان، تهران: سمت

- فروزانی، ابوالقاسم، 1386، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوره سلجوقیان، تهران: سمت

- پرویز، عباس،1351، تاریخ سلاجقه و خورازمشاهیان ، تهران: کتاب ایران

- بویل، جان آندرو ،1366، تاریخ ایران کمبریج، جلد 5 ، ترجمه حسن انوشه، تهران: امیرکبیر

- کلوزنر، کارلا ،1363 ، دیوانسالاری عهد سلجوقی، ترجمه یعقوب آژند، تهران: امیر کبیر

- ریپکا، یان،1361، ادبیات ایران در دوره سلجوقی و اوایل مغول، ترجمه یعقوب آژند، تهران : گستره

- باسورث و دیگران،1390، سلجوقیان، ترجمه یعقوب آژند، تهران: مولی

- صدقی، ناصر،1393، تاریخنگاری ایران عهد سلجوقی، تهران: پژوهشکده تاریخ اسلام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۲۱
تاریخنگار

عصر سلجوقی به لحاظ شکل گیری و تحول معماری ایرانی و اسلامی از ادوار مهم تاریخ فرهنگی ایران است. از ان جا که سلاجقه پس از یک دوره تغییر و تحول به ثبات سیاسی دست یافته و حکومتی پهناور و مرکزیت گرا ایجاد کردند، فضا برای گردهمائی هنرمندان و ایجاد اثار ارزنده هنری مهیا شد. در نتیجه، سلجوقیان چادرنشین به احداث ساختمانهای عظیم و آغاز زندگی شهری روی آوردند. پادشاهان سلجوقى پشتیبان دانشمندان و شاعران و مورخان و جغرافیا نگاران هم بودند. آنها اصفهان را پایتخت قرار داده و این شهر را که سالها پیش تر از سلجوقیان، کانون بازرگانى و صنعت و هنر بود ، با آثار فاخر معماری تزئین نمودند. البته، توجه به هنر معماری، مدیون پشتیبانی اشرافیت و وزیران ایرانی نیز بود که با ساخت ابنیه عالی رفعت ، به توسعه این هنر کمک کردند. در ابتدا به نظر می رسد معماری سلجوقی تقلیدی از هنر معماری غزنوی می باشد، ولی چنین نیست. زیرا سبک معماری سلجوقی با اسلوب خاص ابتکاری و زیبایی فراوانش از معماری پیشین متمایز است. در حقیقت، این سبک معماری سبکی منحصر به فرد است که به واسطه عظمت و وسعت ساختمانها و شکوه ظاهری آنها و به کارگرفتن آرایه های تزیینی گوناگون به ویژه در  سر در ساختمانها با سایر سبکها تفاوت های چشمگیری پیدا کرده است. همچنین،  از بزرگ ترین نوآوری های موجود در بناهای عهد سلجوقی، تزیین دیوارها با گچبری یا کاشیکاری است. جایئ که هزینه ساخت اجازه می داد، استفاده از کاشی گران قیمت و جایئ که بودجه کفاف نمی کرد، از گچ و ساروج ارزان بها !  از انواع ابنیه ساخته شده در این دوره می توان به مساجد ، آرامگاه ها ، برج های استوانه ای ، مدارس علمیه  و.. اشاره داشت.

معماران خوش ذوق و چیره دست عهد سلجوقی، برای مساجد حیاط وسیعی در وسط ساختمان طراحی کردند که طاق های مسقف را در بر می گرفت و در هر طرف حیاط ، ایوانی احداث شده و در دو طرف آن تالاری برای اقامه نماز ساخته می شد. ترکیبی بدیع و دلنشین که نمونه آن را در مسجد کوچک شهر زواره در استان اصفهان می توان دید که حدود سال 520 قمری ساخته شده است. هم چنین، اسلوب ساخت مساجد با چهار ایوان دنبال شد که به دلیل دشواری ساخت آن، فقط در شهرهای بزرگ قابل رویت بود . تبدیل طاق های هلالی شکل به سلسله گنبد های کوچک در برخی مساجد، حاکی از پیشرفت هنر سقف سازی بود، هر چند گاهی در نگهداری گنبدها از پایه های هشت ضلعی به جای دیوار استفاده می شد.

از بزرگ ترین آثار معماری اسلامی و مهم ترین آنها در ایران عهد سلجوقی، می توان به مسجد جامع اصفهان اشاره کرد که توصیف آن ، نیازمند دفتری مستقل و جامع است.  بر این مسجد گنبدی قرار دارد که قطر داخلی آن بیش از ده متر نیست و اندازه کاملاً با اندازه گنبد کاملی که مهندسان پس از کشف اصول پیشرفته ریاضی نیوتن مشخص کردند، مطابقت دارد، این یعنی که گنبد کامل و جامع مسجد جامع اصفهان، مبتنی بر اصول ریاضی مربوط به شش قرن پیش از زمان ایزاک نیوتن است و این افتخار بزرگی برای معماری سلجوقی به شمار می رود. نقشه مسجد پایه‏اى شد براى ساختمان مساجد دیگر ایران. حیاط و ایوان‏هاى مسجد در زمان سلجوقیان و کاشى‏هاى شگفت انگیز و زیبایش که دیوارها و طاقها را پوشانیده ، به دست هنرمندان ادوار بعدى ساخته شده است. لذا نسل‏هاى بسیارى از هنرمندان و معماران مسجد جامع اصفهان را دگرگون و مرمت نموده اند. ساخت گنبد بزرگ آجرى مسجد به سال 473 و به فرمان خواجه نظام الملک توسی وزیر صورت پذیرفته است. در سال 481 یکى از رقیبان نظام الملک ، به تاسی از خواجه ، گنبدى فروتر ساخت که آن نیز در خور اعتناء است. اتاقهای جنوبى و شمالى زیر گنبدهاى مذکور ، گرچه رنگ آمیزی نشده اند ، اما به جهت استحکام و سادگی ، شاهکار معمارى اند. با این همه، بناهای دیگر ساخته شده در عهد سلاجقه بزرگ، بی اهمیت و کم تلالو نیستند. مثل مسجد محمود شاه گلپایگان، مسجد جامع اردستان ، مسجد دماوند و..نیز برج معروف طغرل در شهر ری ، مدرسه نظامیه بغداد که خود از نظر جلال و شکوه برتر از سی مدرسه ای بود که در آن زمان در بخش شرقی بغداد وجود داشت. مدارسی که از هر کاخ مجلل و مرتفعی با شکوهتر بودند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۴۷
تاریخنگار

با صدور فرمان مشروطیت، جان تازه ای در جنبش اجتماعی ایران دمیده شد . در این شرائط، تلاش برای تدوین متمم قانون اساسی در جریان بود، اما به دلیل کارشکنی عوامل ارتجاع و محافظه کاری و تردید نمایندگان مجلس ، کار قانونگذاری به کُندی پیش می رفت. در این اضواع و احوال بود که زنان غیور ایرانی وارد معرکه شدند و جلوی بهارستان ازدحام کرده و درخواست تصویب قوانین اساسی کشور را نمودند. یکی از انجمنهای زنان موسوم به اتحادیه غیبی نسوان ، نامه ای به وکلای ملت نوشت و از آنها خواست تا هر چه سریعتر متمم قانون اساسی را تدوین و تصویب کنند تا به نابسامانی اوضاع خاتمه داده شود. در این نامه سرگشاده و قابل تامل آمده بود:

« ..خب ، ای آقایان محترم، می خواستید در این مدت یکی دو کار کوچک را اقلا تمام کرده و در مقام اجرا گذارید تا دل مردم قدری خوش شده و با خود خیال کنند که شاید مدت 28 ماه دیگر دو کار اصلاح شود...اگر ما می خواستیم شاه و وزرا کار کنند، پس این بازی چه بود؟ پس این دردهای بی درمان مان چه بود؟...وای به این غیرت، مرحبا به این مردانگی، الحق معین مشروطه و قانون همین است که ما می بینیم؟ معلوم می شود وکلای ما مجلس  را برای تفنّن خاطر خودشان بر پا کرده اند. مجلس، پارلمنت برای اجرای قانون است. پس کو قانون شما ؟ عدلیه شما کو ؟ ..به چه دلیل توجه به حال این ملت ندارید؟ چرا راه شش ماه را ششصد سال طی می کنید؟ چرا قانون به دست ما نمی دهید که هر کس در هر کجا هست، تکلیف خود را بداند؟.. اگر وکلای محترم ما توانستند یا می توانند قانون را تمام کرده و در سایر کارها ترتیبی بدهند که اسایش خلق فراهم شود، زهی شرف و سعادت. والا اگر در کار خود چنین پیشرفتی نمی بینند..ما به توسط همین عریضه خبر می دهیم که همه استعفا از کار خود بدهند و..چهل روزی هم کار را بدست ما زنها واگذارند و به شرطی که عار نداشته باشند! زیرا که وجود ما بسته به وجود یکدیگر است. اگر ما نباشیم، شماها نیستید.اگر شماها نباشید ماها نیستیم. خلاصه ما وکلا را انتخاب می کنیم...قانون را تصحیح می کنیم. دستورالعمل ولایات را می فرستیم....انبارهای جو و گندم متمولین را می شکنیم..بانک ملی را برپا می کنیم..قنوات شهری را صحیح می کنیم..کوچه و خیابانها را تنظیف می کنیم..همین قدر عرض می شود که زنها آن چه را که می خواهند بیش از این عرضی نیست...»

*** برگرفته از کتاب زنان ایران در جنبش مشروطه : عبدالحسین ناهید، تبریز : نشر احیا ، 1360 ، صص68-63

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۴۶
تاریخنگار

این حکایت از فرهنگ عامه ایران ، می تواند به برخی زوج های امروزی درس بدهد.

در زمان قدیم مردی بود میان سال ولی کارکشته که حاضر به ازدواج نبود . استدلال او آن بود که خانواده دختر ، در زندگی مشترک مداخله می کنند و آرامش را از او می گیرند. اما وقتی به او پیشنهاد کردند که دختری را به همسری بستاند که جز مادری پیر نداشت، با اصرار خویشاوندانش ، پذیرفت و همسری جوان اختیار کرد . این زوج به خوبی روزگار می گذراندند و همسر از شوهر اطاعت داشت تا این که روزی زن از شوهرش خواست تا اجازه دهد مادرش، یکبار به دیدن وی بیاید. شوهر پذیرفت، اما به هبانه رفتن از خانه، در اتاقی پنهان شد. ساعتی نگذشت که مادر دختر به نزد وی آمد و بعد از احوالپرسی و صرف چای ، رو به دخترش کرد و  گفت :

- دخترم، تو در اینجا خوشبختی؟ آیا شوهرت به تو محبت می کند ؟ ایا همه  درخواست هایت را می پذیرد؟ 

زن جوان پاسخ مثبت داد ولی اضافه کرد که در نهایت، در خانه نظر نهایئ با مرد اوست و وی به این امر راضی است !  با شنیدن این سخن مادر دختر، روی در هم کشید و به او گفت :

- از تو تعجب می کنم. این چه زندگی است؟  اگر می خواهی شویت از تو حرف شنوی داشته باشد، باید حیلتی بیاندیشی. پس زمانی که سفره ناهار را بر می چینی، عشوه کنان و با ملایمت به او بگو که به تو در شستن ظرفها کمک کند و بدین ترتیب، وی را مجبور کن تا در امور خانه همپای تو کار کند و رفته رفته این نوع حرکات را ادامه بده.    

زن جوان ابرو در هم کشید و با شگفتی پرسید:

 - خب. آیا کمک کردن شویم در کارهای خانه ، وی را مطیع من خواهد کرد؟

مادر لبخند زنان پاسخ داد:

- آری، اما باید کارهای دیگری هم انجام دهی. مثلاً در این تابستان که شما می خواهید شبها روی پشت بام بخوابید، وقتی شوهرت خواست برای خواب به پشت بام برود، ناز کن و بگو نمی آیم، مگر مرا بر روی دوشت سوار کنی. وقتی قبول کرد و سوارش شدی، دیگر خر تو می شود و می توانی به تدریج از او کولی بگیری و هر خواسته ای که داشتی اجابت می کند!

زن خوشحال شد و روی مادر را بوسه داد. پس زماین که مادرش به خانه خود برگشت، نصایح مادر را عملی ساخت و از شوهر خواست تا در شستن ظرفها و تمیز کردن اشپرخانه و ..به او کمک کند.

اما وقتی شب هنگام، موقع خوابیدن شد و مرد از زنش خواست تا با هم به پشت بام بروند. زن جوان امتناع کرد و با ناز و کرشمه از شوهر خواست تا او را بر پشت خود سوار کند. مرد باهوش که از حقیقت امر باخبر بود، قبول کرد و همسرش را بر پشت خود گرفت و از پلکان بالا رفت. ولی ناگاه شروع به تکان خوردن کرد و زنش را بر زمین انداخت.    

زن فریادی از درد کشید و به حالت اعتراض به شوهر گفت:

 - این چه کاری بود که کردی؟ آیا توان بلند کردن مرا نداری؟ 

مرد لبخند زد و پاسخ داد:

- آن که به تو نصیحت کرد از شوهرت سواری بگیری و خرش کنی، آیا نگفت که خران لجبازند و  لگد می زنند؟ اگر مرا خر فرض کردی، باید این گونه حرکات خرکی را هم در نظر می گرفتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۳۷
تاریخنگار