تاریخنگار

پایگاه داده های تاریخی و کتابشناسی

تاریخنگار

پایگاه داده های تاریخی و کتابشناسی

تاریخنگار

آرمان وبگاه تاریخنگار ، پیشکش داده های سودبخش در زمینه تاریخ و فرهنگ است و تلاش دارد تا راهنمای کوچکی برای دانش پژوهان پرسشگر و کوشا باشد. ایدون چنین باد.
نشانی پست الکترونیکی تاریخنگار در قسمت «تماس با من» درج است

طبقه بندی موضوعی

تلبیس تفلیس

جمعه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۲۹ ق.ظ

آری دیگر این طور شد که ما شدیم سیاح و بار دیگر ، بار سفر بستیم به سوی جبال کاپ کاز. منطقه ای که روزگاری از آن ایران بود و اینک سر بر دامان اروپا گذاشته است. در مورخه یکی از همین روزهای گرم امرتات شیروش، بار و بنه را تدارک دیدیم و در معیت دوستی صدیق عازم شمال غرب شدیم. سفری به درازای 2500 کیلومتر از شهر رود تا تبلیسی یعنی شهر آبهای گرم.

از آن جا که شرائط زمانی فرصت دیگری به ما نمی داد، ناگریز از وسیله ای استفاده کردیم که سختی راه را بسیار جلوه می نمود. یعنی اتوبوس! اما صرف نظر از VIP بودن این کجاوه راهوار ، همسفری با گروهی از هم وطنان مشتاق به سیاحت غرب، بر سختی سفر خط بطلان کشید و این شد که هم وطنان بوشهری و تبریزی و تهرانی و ..دوری مسافت را برایمان آسان کردند. مضافاً به این که دیدن مناطقی که تاکنون ندیده بودیم، لذت سفر را از پرواز از بالای زمین با هواپیما بیشتر می کرد.

پنج شنبه روزی، بعد از صرف ناهار، از پایتخت به تبریز آذری نشین رفتیم و به هنگام نیمه شب وارد ایستگاه مرزی شدیم. بعد از طی مراحل مقرر، وارد خاک ترکیه شدیم و به سمت شمال شرق این کشور همسایه پیش رفتیم. دیدن چمنزارهای سرسبز و وسیع که در آن صدها گاو به چرا مشغول بودند و منازلی که حتی در روستاها با انرژی خورشیدی، تامین برق می کردند و خیابانهایی که کافه هایشان مملو از مردان پیاده رو نشین بود و..برایمان جالب بود. صحنه هایئ به ظاهر جزئی که در ایران مشاهده نمی شد. زمانی که برای رفتن به دستشویی ناگزیر به پرداخت هزینه گزاف شدیم و یا یک دیس کوچک صبحانه را به 17 هزار تومان خریداری کردیم، دریافتیم که در خارجه ، صرفاً مناظر جلب توجه نمی کنند و اینجا نیز برای خودش حساب و کتابی گاه سخت و باور نکردنی دارد.!! از جمله این که ترکها با کسی شوخی ندارند و گردشگران را از منظر مالی مورد عنایت قرار می دهند!

در هر صورت، روز بعد به مرز گرجستان رسیدیم. همان ولایتی که در سده های پیشین ، بین سه امیر نشین کاختی، ایمرلی و کارتولی تقسیم شده بود و تحت تابعیت دولت ایران اداره می شد. تا زمانی که « روس منحوس » بر قفقاز تاخت و به دلالت مزدوران و ناآگاهان ، این خطه را از ایران ستد. مردمان ارتدوکس کیش گرجستان، که شدیداً به دین و آئین خود وابسته اند، هموچون ارمنیان به جانب روسیه مسیحی گرویدند و در اغوش روسها ارام گرفتند. اما حکومت تزاری برای این مردمان آش دهان سوزی نبود. چرا که هنوز هم می شد دید که این سرزمین چقدر عقب مانده ، نگاه داشته شده است. خانه های مسکونی شهرهای این خطه، انسان را به یاد دوران کمونیسم و سختی و خشونت مجتمع های بتونی بدون آرایه، می انداخت. چنان که بسیاری از منازل مسکونی گرجی ها در اپارتمانهای سیمانی بدنما و عبوس و با ظاهری مشمئز کننده قرار دارد. این نتیجه ی سیاست روسها در عقب نگاه داشتن مردمان این ناحیه است تا بدین وسیله از برانگیختن حس غرور ملی و افزایش سطح توقعات ایشان جلوگیری کنند و در بندِ استعمارشان کشند. از این رو است که برای نگرش عمیق به قفقاز، باید تاریخ چند صد ساله اخیر آن را خوانده باشید تا بهتر ببینید.

اصولاً گرجستان در داخل سلسله جبال قفقاز جنوبی و در امتداد کوه هائی قرار گرفته که از شمال شرقی ترکیه به سمت رشته کوههای البرز در شمال غرب ایران کشیده شده اند. بدین رو ، تمام مسیر را از مرز ترکیه تا تفلیس پایتخت گرجستان در داخل دره های سرسبزی طی کردیم که مسافت را طولانی اما چشمان را می نواخت. خاصه که رود کورا ( به یادبود کورش هخامنشی خودمان) در طول مسیر 5 ساعته از مرز تا پایتخت، ما را همراهی می کرد. شهر تفلیس هم با  مساحت 450 کیلومتر مربعی و جمعیت 2.5 میلیون نفری خود در داخل همین دره ها قرار دارد و رود کورا آن را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کرده است.

اقامت چند روزه ما در تفلیس با دیدار از کلیساها شروع شد. زیرا این شهر بسیار کلیسا و صومعه دارد. مردمانش مذهبی اند و علیرغم پوشش آزادانه و راحت خود، از ولنگاری و بی بند و باری به دورند. زنان و دختران گرجی ، حیا و آزرم را در رفتار خود اعمال می کنند و مردان نیز که غالباً به سیگار و مشروب علاقه و اعتیاد وافر دارند ، از بدمستی و هنجارشکنی ابا می کنند! دیدار از کلیساهای مسختا ، سیونی ، تثلیث و.. ما را به یاد مناظر کلیساهای ارمنی جلفای اصفهان انداخت. با این تفاوت که در اینجا حضور حداکثری مردم و خاصه زنان، که با دیانت همسو ترند، جلب توجه می کرد.

روزهای بعدی اقامت ، مصروف دیدار از مراکز علمی و دانشگاهی شد، هر چند تعطیلی دانشگاهها مانع از دستیابی ما به استادان و یا ملاقات با دانشجویان ایرانی گردید. با این همه، وجود چندین کتابخانه و ارشیو اسناد و مراکز تحقیقاتی در این شهر حائز اهمیت بود. و نشان از تحرک علمی و فرهنگی داشت که برای فهم بهتر آن باید به ریشه های فرهنگ غنی گرجی دقت می کردیم. در این میان، مساله ناآشنایئ اکثر مردم با زبان انگلیسی، کار ما را در ارتباط با مردم دشوارتر می نمود

و سرانجام نوبت به بازگشت رسید. از همان مسیر و با همان کاروان. در کنار خانواده هایئ که با تور گردشگری به گرجستان آمده بودند، به این امید که در این شهر تفرج و احیاناً تعیشی کنند. اما تلبیس تفلیس ناکامشان کرده بود. آری، گرجستان هر چند جزء اروپا تلقی می شود، اما در چنبرۀ استعمار روسیه ، به کشوری واپس مانده تبدیل شده بود که سطح زندگی را در آن، پائین تر از کشورهای توسعه یافته اروپا قرار می داد. هر چند اینک، گرجیان بر ان بودند تا رفاه و پیشرفت را در کشورشان عمومیت دهند، اما شاید سالها طول بکشد تا این کشور به سطح پیشرفته ای از رفاه و توسعه دست یابد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۲۹
تاریخنگار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی